🔻جنگ شناختی و قدرت رسانه‌ای/ تخریب موریانه‌وار 🔹در جنگ شناختی قدرت‌های سلطه‌گر با بهره‌گیری از رسانه‌های نوین، درصدد از بین بردن اعتماد جامعه نسبت به حاکمیت، نابود کردن نیروهای اجتماعی و سرمایه‌های کاری جامعه و در نهایت براندازی و فروپاشی جمهوری اسلامی ایران است. 🔹جنگ شناختی، کلیدواژه‌ای که در سال‌های اخیر می‌شنویم؛ جنگی که قدرت‌ها بدون آنکه ردپایی از خود بر جای بگذارند در تلاشند تا افکارِ افراد یک سرزمین را به نحو خود تغییر دهند. جنگی که ابزارش رسانه‌ و فضا مجازی است. اهداف اصلی در این جنگ از بین بردن اعتماد جامعه نسبت به حاکمیت، نابود کردن نیروهای اجتماعی و سرمایه‌های کاری جامعه است. در جنگ شناختی دشمن از چند سلاح اعتمادزدایی، ناامیدسازی جامعه، ناکارآمد نشان دادن حاکمیت، از بین بردن مشروعیت‌های جامعه و زیر سؤال بردن اعتبار نظام و حاکمیت یک کشور استفاده می‌کند و همواره در این مسیر سعی کرده تا با روایت اولی اعتمادسازی عمومی را به دست آورد و در ادامه مسیر از آن برای تغییر افکار و اذهان بهره بگیرد. تغییر گفتمان‌های فرهنگی، ایجاد گسترش و تعمیق شکاف بین مردم و حاکمیت، تغییر گروه‌های مرجع، ایجاد خلأ تمدنی و ارتباطی بین نسل‌ها، آداب و رسوم و سنن ملی و مذهبی از جمله محورهایی است که برای براندازی و فروپاشی از دورن طراحی شده‌اند و به عنوان پیشران اصلی جنگ شناختی و همه جانبه‌ علیه ایران اسلامی در حال اجرا هستند. 🔹جبهه رسانه‌ای دشمنان یکی پس از دیگری با طراحی پروژه‌های تخریبی رسانه‌ای تیغ بر پیکره انقلاب اسلامی می‌کشند. پروژه‌ای که هر از چند گاهی با عَلم کردن موضوعاتی که بعضا هم مبهم هستند، مجال را از قاضی و محکمه می‌گیرند و به آنی رأی را صادر کرده و افکار یک جامعه را با خود همراه می‌کنند ولو اینکه در گذر زمان بی‌گناهی شخص ثابت شود. در دهه اخیر و پس از ناکامی‌های مکرر استکبار در جبهه‌های مختلف، به جنگ شناختی روی آوردند و در این جنگ با بهره‌گیری از قدرت رسانه به آسانی شب را روز، و روز را شب جلوه می‌دهند. آنچه که در این جنگ شناختی بیش از پیش خودنمایی می‌کند این است که پروژه تخریب و تضعیف تمامیت انقلاب اسلامی با حذف، تخریب و بدبینی مردم نسبت به مسئولین شدت بیشتری گرفته و جبهه دشمن به این قطعیت رسیده است که با ایجاد بدبینی و بی‌اعتمادی در مردم نسبت به کارگزاران نظام می‌تواند آنان را در رسیدن به اهدافشان نزدیک‌تر کند. باید بپذیریم که ریزش‌ها و رویش‌ها سیر طبیعی انقلاب اسلامی بوده است، اگرچه بخش اعظمی از ریزش‌ها به واسطه نفوذ سرویس‌ها و دلسپردن برخی از مسئولین به خواسته‌های دشمنان اتفاق افتاده است ولی پیدایش رویش‌ها نیز از برکت همین ریزش‌ها اتفاق افتاده و می‌افتد. در پروژه تخریب و سلب اعتماد عمومی هر چند که مجموعه انقلاب اسلامی به ویژه دستگاه قضا بارها ثابت کرده که در مقابل تخلفات و جرائم، از پرونده طبری تا همین پرونده اخیر فرزندان معاون اول قوه قضائیه، تعارفی با کسی ندارد و در رسیدگی به پرونده‌های فساد بدون در نظر گرفتن جایگاه اجتماعی مجرم برخورد قاطعانه خواهد داشت اما باید گفت که شگرد بوقچی‌های رسانه‌ای دشمن در داخل به گونه‌ای است که تیرشان در پروژه تخریب به هدف(بی‌اعتمادسازی مردم نسبت به مسئولین) می‌نشیند هرچند که دستگاه قضا به وظیفه ذاتی خود عمل می‌کند و در برخی موارد نیز مسئول مورد اتهام تبرئه می‌شود ولی خوب حکایت همان آب رفته‌ای می‌شود که به جوی بازنمی‌گردد و در نهایت دشمن به هدف خود رسیده و بی اعتمادی و بدبینی نسبت به کلیت انقلاب اسلامی را رقم زده است. تکلیف رسانه‌های داخلی در این جنگ نابرابر بسی سنگین و دشوارتر از دیگر نهادها و سازمان‌هاست چرا که در این میدان باید با به روز بودن و حرفه‌ای اقدام کردن که لازمه آن نیز همراهی و اقدام کارگزاران برای شکست پروژه‌های رسانه‌ای و روایت اولی دشمن است، سیاه‌نمایی‌ها و ترفندهای دشمن را برملا و به جامعه اطلاع‌رسانی صحیحی داشته باشند. شود. ✍محمد حسینخانی ‌🍃🇵🇸🇮🇷🍃