دهگانه ما و بحران قره باغ
بخش اول
۱- مناقشه بر سر قرهباغ بیش از۲۹سال است که میان دو جمهوری آذربایجان و ارمنستان در جریان است و از سال ۱۹۹۴ که میان این دو کشور آتش¬بس برقرار شد در تمام این مدت سیاست مبنایی جمهوری اسلامی ایران حمایت از مذاکرات مستقیم جمهوری آذربایجان و ارمنستان و اعلام آمادگی برای میانجیگری بوده است.در رویدادهای اخیر نیز مسیر دیپلماسی ایران بر همین اساس فعالیت کرده است. به دلائل مشخص ایران به معنای واقعی کلمه از حل مسالمتآمیز مناقشه قرهباغ و رعایت تمامیت ارضی کشورها در منطقه نفع میبرد، از این¬رو بر خلاف بسیاری از بازیگران داخلی و فرامنطقه ای در پی آن است تا مناقشه در فرآیند مذاکره و حل و فصل قرار گیرد.چرا که وجود یک کانون نا امنی در نزدیکی مرزهای شمالی ایران،شرایط مساعدی را برای دخالتهای رقبا و دشمنان ایران اسلامی فراهم میکند.
۲- جمهوری اسلامی ایران در خصوص بحران قره باغ نه بی تفاوت است، نه بی طرف. بی تفاوت نیست چون که یک چالش امنیتی در مرزهای شمالی ایران است و خاصه با حضور برخی متغیرهای خارج از منطقه این چالش ابعاد عمیق تری نیز پیدا کرده است. نقش آفرینی رژیم صهیونیستی در این مناقشه سبب شده که ایران هیچ گاه نسبت به تحولات این حوزه سیاست بی تفاوتی را در پیش نگیرد. بی طرف نیست چون که جمهوری اسلامی قره باغ را بخشی از سرزمین یک کشور مسلمان می بیند. ایران در این زمینه قره باغ را منطقه ای اشغالی و آذربایجان را محق می داند.
۳- جمهوری اسلامی ایران به روابط حسن همجواری هم با ارمنستان و هم با آذربایجان معتقد است. روابط ایران با آذربایجان فراتر از روابط با ارمنستان نیست و البته مراودات ایران با ارمنستان نیز فراتر از مراودات با ارمنستان نیست. در نهایت جمهوری اسلامی از حیث ملاحظه روابط همسایگی خواهان تداوم و عمق بخشی به روابط با هر دو کشور همسایه است. هر چند در طی سال های گذشته بدلیل ارتباط وسیع این دولت ها با رژیم صهیونیستی، این دو کشور هم پیمان راهبردی برای جمهوری اسلامی به حساب نمی آیند.
۴- جمهوری اسلامی ایران در خصوص بحران قره باغ، همان طور که گفته شد این منطقه را اشغال شده می داند. بنابراین در موضع گیری اعلامی بدنبال حمایت از مردم و خواسته های قانونی مردم آذربایجان است و تصمیم قاطع ایران آن است که از دولت آذربایجان مادامیکه در بحران قره باغ پای صهیونیست ها را به این منطقه باز کرده حمایتی به عمل نیاورد. در اینجا تفاوت گذاری بین دولت و مردم آذربایجان مد نظر است. هر چند تفکیک این دو در مقام عمل دشوار به نظر می رسد.
۵- جمهوری اسلامی ایران سازوکار مینسک(آمریکا، روسیه و فرانسه) را در حل بحران آذربایجان ناکارآمد می داند. کما اینکه در طی دوره های گذشته اقدام درخوری را برای احقاق حق مطابق با تصمیمات شورای امنیت سازمان ملل صورت نداده اند. گروه مینسک سه دهه است که نتوانسته اند و یا نخواسته اند این مشکل را حل کنند و ناکارآمدی خود را نشان داده اند و ضرورتی بر تداوم محوریت این گروه در مدیریت بحران نیست. شواهد روشن نشان می دهد که سران گروه مینسک از مناقشه قرهباغ استفاده ابزاری میکنند. اما جمهوری اسلامی ایران معتقد است که هیچ راه¬حلی غیر از مذاکره و توافق میان آذربایجان و ارمنستان برای خاتمه دادن به این بحران 29ساله وجود ندارد وبه طورقطع تداوم جنگ نه تنها مشکلی را حل نخواهد کرد بلکه به وخامت وضعیت کمک می-کند.پیشنهاد مشخص ایران آن است که در یک ترکیب ۳+۳(ایران،روسیه،ترکیه به عنوان سه همسایه قفقاز با سه کشور قفقاز جنوبی یعنی آذربایجان،ارمنستان،گرجستان) مسیر آتش¬بس فوری، شروع مذاکرات و سازوکارهای رسیدن به توافق طراحی شود.