مکتب امام خمینی (ره) مکتب عجیبی است ...
جایی است که می دانی، می فهمی، با بغض در گلو و اشک در چشم، خشمگینی وقتی ظلم هایی توسط ناخودی ها به ملت و انقلاب را می بینی
وقتی می آیی بغض در گلو را فریاد بزنی،
تو رابه سکوت دعوت می کنند ...
که القای یاس و ناامیدی می کنی،
تنش زایی می کنی؛
اگر قدری جلو تر بروی، برچسب منافق و ضد انقلاب هم به پیشانی ات می چسبانند و
می گویند اقدام علیه امنیت ملی ...
برایت پرونده سازی می کنند
اما تو می دانی که در طول تاریخ، و در طی
۴ دهه از عمر درخت انقلاب، عده ای کثیری در این راه با گذشت از همه چیزشان، و تقدیم جان ناقابلشان، با وجود اینکه با خدمات بسیار، مورد ظلم و قتل قرار گرفته اند،
کشور و تاریخ را جلو برده اند، و تو نیز باید به راه نیاکانت بروی
اما سربازان الله، و مکتبیان خمینی کبیر،
در جوار حضرت حق، سرافراز و خشنود از انجام وظیفه شان، در جوار امامان شهید خود مشغول سیر و صفای ملکوتی هستند ...
با لبخندی بر لبکه نشان رضاست از کار خویشو با چشمانی ناظر بر تو، که چگونه پرچم انقلاب را بالا خواهی برد،بالا تر از جایی که هست
و تو می دانی مکتب امام (ره) توقف ندارد و باید جلو برود، باید همچنان به جلو بروی،
علمدار بودن هزینه دارد ...
محکوم هستی به جلو رفتن و جلو بردن
خلاف رای سلطان، رای جستن
ز خون خویش، باید دست شستن