فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
. داستان مشهوریست که شهید مطهری آن را در کتاب " داستان راستان " هم نقل کرده با عنوان " دوست امام صادق علیه السلام " که در این داستان نقل میکنند که فردی که همه او را به اسم دوست امام صادق صدا میکردند به همراه حضرت در راهی میرفتند .غلام این مرد هم که پشت سر آنها میامد قدری عقب ماند و این فرد ، دشنامی به مادر این غلام داد و با عتاب از او خواست که سریعتر بیاید. حضرت امام صادق علیه السلام با شنیدن این حرف به علامت تعجب دست خود را محكم به پیشانی زدند و فرمودند: سبحان اللّه! به مادرش دشنام می دهی؟ ! به مادرش نسبت كار ناروا می دهی؟ ! من خیال می كردم تو مردی باتقوا و پرهیزگاری. معلومم شد در تو ورع و تقوایی وجود ندارد! مرد گفت : یابن رسول اللّه! مادر این غلام یك زن مسلمان نبوده كه من به او تهمت ناروا زده باشم. امام صادق علیه السلام فرمودند : مادرش كافر بوده كه بوده. هر قومی سنتی و قانونی در امر ازدواج دارند. وقتی طبق همان سنت و قانون رفتار كنند ازدواجشان صحیح است و فرزندانشان حلال زاده اند. امام بعد از این بیان به او فرمود: " دیگر از من دور شو" بعد از آن، دیگر كسی ندید كه امام صادق با او راه برود، تا مرگ بین آنها جدایی كامل انداخت. پ ن ۱: شاید بتوان از این داستان نتیجه گرفت که اگر این فرد بدون توبه لازم از دنیا برود ، همانطور که در این دنیا بین او و امام صادق علیه السلام ، جدایی رخ داده در آخرت هم بین آنها جدایی خواهد بود و قطعا نمیشود که امام در این دنیا از کسی جدا باشند و درآخرت با او پیوند داشته باشند، پس فحاشی ، بین ما و اماممان جدایی خواهد انداخت