در جنگ احد بدنش دیگر جای سالمی نداشت. وقت به خانه آمد همسرش فاطمه زهرا(س) هر جراحتی را میرفتند مداوا کنند، جراحت نزدیکتر دهان باز میکرد و خون جاری میشد. جراحتهای امیرالمؤمنین تا پایان عمرش، رزمندگانی داریم که آثار ترکشها در بدنشان هنوز پیداست. در جنگهایی که بقیه فرار کردند تو ایستادی، بقیه سست شدند و تو استقامت کردی. اینها عواملی است که دست به دست هم داده و خدای حکیم این شخصیت را برای رهبری امت اسلامی به وسیله پیامبر در غدیر خم معرفی کرده است. پیغمبر در غدیر خم فرمود: «وَ الَّذِي بَعَثَنِي بِالْحَقِّ» به آن خدایی که مرا به حق مبعوث فرمود، «مَا آمَنَ بِي مَنْ كَفَرَ بِكَ» به من ایمان ندارد کسی که تو را انکار کند. «وَ لا أَقَرَّ بِاللَّهِ مَنْ جَحَدَكَ» کسی که تو را انکار کند به خدا هم اعتراف نکرده است. «وَ قَدْ ضَلَّ مَنْ صَدَّ عَنْكَ» کسی که جلوی راه تو را بست به بیراهه رفته است. «وَ لَمْ يَهْتَدِ إِلَى اللَّهِ» به خدا هم هدایت نمیشود «وَ لا إِلَيَّ مَنْ لا يَهْتَدِي بِكَ» به سمت من هم هدایت نمیشود. «وَ هُوَ قَوْلُ رَبِّي عَزَّ وَ جَلَّ» بعد پیامبر به آیه قرآن استناد کردند. سوره طه آیه 82 «وَ إِنِّي لَغَفَّارٌ لِمَنْ تَابَ وَ آمَنَ وَ عَمِلَ صَالِحا» من که خدا هستم حتماً میآمرزم کسی را که توبه کند، ایمان آورد و کارش درست باشد. «ثُمَّ اهْتَدَى» بعد هدایت بپذیرد، چه هدایتی؟ «إِلَى وِلايَتِكَ» هدایتی که امیرالمؤمنین در آن باشد. پیامبر ولایت امیرالمؤمنین را به آیه 78 سوره حج گره زد. خداوند چنین کسانی را مورد عنایت خودش قرار میدهد.
سوره مؤمنون آیه 104، «فَلَعَنَ اللَّهُ مُسْتَحِلِّي الْحُرْمَةِ مِنْكَ» لعنت خدا بر کسانی که به تو بی احترامی کردند و احترام تو را نشناختند «وَ ذَائِدِي الْحَقِّ عَنْكَ» حق تو را گرفتند. «وَ أَشْهَدُ» گواهی میدهم «أَنَّهُمُ» یک چنین کسانی «الْأَخْسَرُونَ» زیان کردند. «الَّذِينَ تَلْفَحُ وُجُوهَهُمُ» اینهایی که «النَّارُ» آتش صورتشان را میسوزاند «وَ هُمْ فِيهَا كَالِحُونَ» و اینها در آتش زشت میشوند. تمام این آیات تفاسیر دارد ولی امام هادی اینها را گره زده به منافقین و مخالفین امیرالمؤمنین، با آیات قرآن شخصیت امیرالمؤمنین را آراسته است. سوره زمر آیه 9، سخنی را از امیرالمؤمنین نقل میکند. «فَوَ اللَّهِ مَا كَذِبْتُ» امیرالمؤمنین فرمود: به من دروغ گفته نشده، چون مطالبی که به امیرالمؤمنین گفته شده از زبان پیغمبر است و پیامبر راستگو است. «وَ لا كُذِبْتُ» پیامبر به من دروغذ نگفته است. «وَ لا ضَلَلْتُ» من به بیراهه نرفتم. «وَ لا ضُلَّ بِي» کسی به وسیله من گمراه نشده «وَ لا نَسِيتُ مَا عَهِدَ إِلَيَّ رَبِّي» عهد خدا را هم فراموش نکردم. کار من یک کار آگاهانه است. «وَ إِنِّي لَعَلَى بَيِّنَةٍ مِنْ رَبِّي» من براساس بصیرتی که از خدا گرفتم حرکت میکنم. «بَيَّنَهَا لِنَبِيِّهِ وَ بَيَّنَهَا النَّبِيُّ لِي» که خدا برای پیامبر تبیین نمود و پیامبر هم برای من تبیین کرد. «وَ إِنِّي لَعَلَى الطَّرِيقِ الْوَاضِحِ» من بر یک راه روشنی هستم و تردید ندارم این راه درست است. «أَلْفِظُهُ لَفْظا صَدَقْتَ وَ اللَّهِ وَ قُلْتَ الْحَقَّ» دقیقاً همان کلمات را میگویم «فَلَعَنَ اللَّهُ مَنْ سَاوَاكَ بِمَنْ نَاوَاكَ» نفرین خدا بر کسی که تو را با افرادی که در جاهلیت فکر میکردند برابر دانست.