شریعتی: امروز قرار هست غدیر را در کلام امیرمؤمنان بررسی کنیم. بحث امروز شما را خواهیم شنید. حاج آقای حسینی قمی: بحث امروز بحث بسیار مهمی است. گاهی این سؤال به ذهن می‌آید که آیا امیرالمؤمنین در مورد حقانیت خودشان، اینکه حق من بود جانشین بلافصل رسول خدا باشم. داستان غدیری در کار بوده، این همه تأکید کردند. آیا امیرالمؤمنین جایی به این مطلب اشاره کردند یا نه؟ چون گاهی اینطور مطرح می‌شود که آقا شما خیلی شلوغ کردید و داغ کردید. کجا امیرمؤمنان فرمود: حق من غصب شده است؟ حضرت ادعایی نداشتند و بعد از 25 سال هم نوبت خلافتشان شده و هیچ اختلافی هم نداشتند. شما خیلی شلوغ می‌کنید. در المراجعات مرحوم علامه شرف الدین که یکی از بهترین کتاب‌ها در زمینه امیرالمؤمنین است. مراجعات بیش از صد نامه است که شیخ سلیم رئیس دانشگاه الازهر مصر به صاحب المراجعات نوشته و از ایشان در مورد ولایت امیرالمؤمنین سؤال کرده است. این بزرگوار نشسته با حوصله پاسخ داده است. یکوقتی آیت الله بهجت می‌فرمود: کسی المراجعات را بخواند، حجت بر او تمام است. شیخ سلیم رئیس الازهر بود، در خانه نشست و هرچه به ذهنش آمد سؤال کرد و علامه شرف الدین جواب داد. بیش از صد و ده نامه رد و بدل شد. در نامه 101 شیخ سلیم سؤال کرد که امیرمؤمنان کجا گفت: حق من پایمال شده است؟ ایشان مواردی از نهج‌البلاغه را ذکر کردند. در نهج‌البلاغه حدود بیست مورد حضرت اشاره کردند که سید رضی جمع‌آوری کرد. در غیر نهج‌البلاغه هم هست ولی چون محور ما نهج‌البلاغه هست از نهج‌البلاغه می‌خوانیم. در بحارالانوار مرحوم مجلسی جلد 29 از صفحه 450، ایشان 140 صفحه از مواردی که امیرالمؤمنین از حق خودشان دفاع کردند را مطرح کردند. مورد اول از خطبه دوم نهج‌ البلاغه است. «زَرَعُوا الْفُجُورَ وَ سَقَوْهُ الْغُرُورَ وَ حَصَدُوا الثُّبُورَ. لَا يُقَاسُ بِآلِ مُحَمَّدٍ (صلی الله علیه وآله) مِنْ هَذِهِ الْأُمَّةِ أَحَدٌ وَ لَا يُسَوَّى بِهِمْ مَنْ جَرَتْ نِعْمَتُهُمْ عَلَيْهِ أَبَداً» فرمود: آنهایی که حق ما را بردند، اولاً «زَرَعُوا الْفُجُورَ» ناپاکی کشت کردند. «وَ سَقَوْهُ الْغُرُورَ» با غرور سیرابش کردند. محصولش چه شد؟ «وَ حَصَدُوا الثُّبُورَ» هلاکت محصولش شد. اینکه شخصیتی مثل حضرت علی 25 سال خانه‌نشین شود، برای جامعه هلاکت نیست؟ ابن ابی الحدید می‌گوید: «امیرالمؤمنین انه افضل البشر بعد رسول الله و أحق بالخلافه من جمیع المسلمین» اگر سزاوارتر از همه برای خلافت هست پس چرا باید خانه نشین شود؟ می‌گوید: حضرت مصلحت دانست. بعد می‌فرماید: «لَا يُقَاسُ بِآلِ مُحَمَّدٍ (صلی الله علیه وآله) مِنْ هَذِهِ الْأُمَّةِ أَحَدٌ» احدی با آل رسول الله قابل قیاس نیست. «وَ لَا يُسَوَّی بهُمْ» نباید بین کسانی که سر سفره اهل‌بیت نشستند، نمی‌شود بگوییم: مساوی هستند. «هُم أَسَاسُ الدِّينِ» حضرت توصیف اهل‌بیت را می‌کنند. «وَ عِمَادُ الْيَقِينِ، إِلَيْهِمْ يَفِيءُ الْغَالِي وَ بِهِمْ يُلْحَقُ التَّالِي وَ لَهُمْ خَصَائِصُ حَقِّ الْوِلَايَةِ» حق ولایت برای اینها بود و حکومت برای اهل‌بیت بود. «وَ فِيهِمُ الْوَصِيَّةُ وَ الْوِرَاثَةُ» همه وصیت پیامبر بود. این تصریح کلام امیرالمؤمنان، باز ما بگوییم: حضرت ادعایی نداشت و شما شلوغش می‌کنید.