این اهمیت شناخت است، تا ندانیم نمیفهمیم چه اتفاقی افتاده است. تا ندانیم علی کیست، تبعیت از او را نمیتوانیم داشته باشیم. همانطور که نمیدانیم پیغمبر کیست، حرفهای خوبی میزند، تبعیت هم باید داشته باشیم یا نه ولی الله است و ولی خداست. خطبه غدیر چند قسمت میشود. قسمت اول حمد و ثنای خداست. با یاد و ثنای خدا شروع میکنند. قسمت دوم تصریح به ابلاغ فرمان الهی است. من اگر اینجا آمدم میخواهم یک فرمان مهم را ابلاغ کنم. فرمانهای دیگر را دیدهاید، من هیچوقت همه شما را به این جمعیت جمع نمیکنم. یک موضوع استثنایی است. جهاز شتر هست و سنگ هست، یک منبری درست میکنند. پیامبر روی پله اول و علی (ع) روی پله دوم میایستند. مقدمه خاص میچینند. باید پذیرش وجود داشته باشد، آگاهی باید وجود داشته باشد، بدانید این پیام من با پیامهای دیگر متفاوت است. مهم است، این حج آخر من هست. این آخرین بیان عمومی من با شماست. رسالتی را که 23 سال زحمت کشیدند، بلوغش اینجاست. خداوند نعمتی مثل پیغمبر به مردم داده است ولی هنوز نگفته نعمت را تمام کردم. امیرالمؤمنین علی (ع) که میآید، تمام نعمت است. اینقدر این نعمت بالاست آنهای دیگر میل به صفر میکند. نعمت ولایت مقایسهای است، انگار نعمتهای دیگر نعمت حساب نمیشوند، آنها به همه حیوانات هم داده شده است. بخش سوم تصریح به امامت دوازده امام است. دوازده امام را من ولدی حضرت میفرمایند که همه اهلبیت علیهم السلام از اولاد امیرالمؤمنین علی(ع) هستند. دوازده نفر را میشمارند و اشاره به حضرت حجت میکنند که در اختتامیه این خطبه هم هست.
هدفی که پیامبر(ص) دارند قطع امید آنهایی است که میگویند: اگر علی نشد، دیگری. یک کار دیگر میکنیم. ائمه را شمردند و عددش را محصور کردند، بدانید آنچه من تعیین میکنم همین است. اگر خلاف این را رفتید، راه خطا رفتید. بخش چهارم «من کنت مولاه فهذا علی مولاه» دست امیرالمؤمنین را بالا میگیرند. کسی که من مولای او هستم علی مولای اوست. من مولای او هستم، من سرپرست او هستم. آیا بالاتر از من سرپرستی میشناسید؟ خدا و پیامبرش را بالاتر نمیدانید. حضرت عیناً نظیر میآورند. اشتباه نکنید بحث دوستی نیست. اینجا بحث ولایت است. من میگویم: خدا اینگونه است. پیامبر اینگونه است، علی هم اینگونه است. «اللهم وال من والاه و عاد من عاداه» خدایا دوست بدار، «اللهم و انصر من نصره» خدایا کمک کن هرکسی را که او را کمک میکنی. یکوقت برای فرزندم دعا میکنم که الهی خیر ببینی. یعنی امروز خیر ببینی و فردا نبینی؟ نه، همیشه! این دعای پیغمبر است. رد شدنی نیست و مستجاب الدعوه است. یعنی اگر کسی ولایت امیرالمؤمنین را داشت، خدا هم نسبت به او محبت دارد. «وانصر من نصره و اخذل من خذله» خدایا کمک کن هرکس او را کمک کرد. خدا ناصر و کمک کننده میشود. اگر خذلان مصدر خذل را نگاه کنیم، در لغتنامه نوشته «عدم النُصره» کسی که کمک نمیکند. یعنی کسی که بگوید: من یک گوشه نشستم و کاری با ولایت ندارم. یک اتفاق تاریخی بوده و گذشته است. خذلان چه شد؟ «عدم النصره» کسی که کمک نکرد. لذا در کتاب شریفه الغدیر دارد میگوید: امیرالمؤمنین(ع) را حضرت صدیقه طاهره(س) در خانه اصحاب میبردند. شما ندیدید پیغمبر یک چنین حرفی زد؟ مگر چند روزی نگذشته است؟ خاطرههای شما پاک شده یا دارید مخالفت میکنید؟ بعضی از اینها میگفتند: ما فردا میآییم و شهادت میدهیم و فردا نمیآمدند. بعضی میگفتند: در را باز نکن چون میدانست دختر پیامبر پشت در است. لذا خود پیامبر میفرمایند: میدانم یک کسانی به فرمان من گوش نمیدهند و در این مسأله اشکال ایجاد میکنند. هرکس از ولایت اهلبیت(ع) سر باز بزند، اعمالش حبط میشود. مثل نمازی است که وضو نداشته باشی.