شریعتی: با حاج آقای حسینی در مورد نهج‌البلاغه صحبت می‌کنیم. هفته گذشته امام علی(ع) و ولایت ایشان را برای ما گفتند. انشاءالله امروز هم این بحث را ادامه خواهیم داد. حاج آقای حسینی قمی: بحث ما این بود که آیا خود امیرالمؤمنین(ع) از حق خودشان دفاع کردند و از مظلومیت خودشان سخنی گفتند؟ چون گاهی این سؤال مطرح است که کجا امیرالمؤمنان فرمود: من مظلوم هستم و حق من غصب شده است؟ حضرت چنین ادعایی نداشت و خیلی هم با تشکیلات خلفاء همراهی می‌کرد. اگر به جلد 29 بحار علامه مجلسی مراجعه کنند از صفحه 500 به بعد 150 صفحه بیش از پنجاه مورد از بیانات امیرمؤمنان را در این زمینه مطرح کردند. در مراجعات علامه شرف الدین، مراجعات 101 به این مطلب پرداخته شده است. اما چون مهمان نهج‌البلاغه هستیم فقط از نهج‌البلاغه می‌خوانیم. بیست مورد در نهج البلاغه هست، خطبه سوم، خطبه پنجم، خطبه ششم، بیست و ششم، خطبه 73، خطبه 144، خطبه 150، خطبه 162، خطبه 172 و 178، خطبه 210 و 217. مواردی بود که حضرت امیر در این خطبه‌ها حقانیت خودشان را تصریح کردند. در بخش نامه‌ها یک مورد نامه 62 نهج البلاغه را خواندیم. فقط ما از مظلومیت حضرت نمی‌گوییم. هرکسی می‌بیند این شخصیت مظلوم است به فکر می‌افتد از مظلوم دفاع کند، حالا شیعه باشد و غیر شیعه باشد، مسلمان باشد، غیر مسلمان باشد و مسیحی باشد. یک مطلب خیلی جالب بود. حتماً نام سنن نساعی را شنیده‌اید. اهل سنت شش کتاب دارند، صحیح مسلم، صحیح ترمذی، صحیح بخاری، مهم‌ترین کتاب‌هایشان است. از جمله سنن نساعی است، نساعی از شخصیت‌های بسیار مهم اهل سنت هست. ایشان یک کتابی به نام خصایص امیرمؤمنان دارد. این کتاب مکرر در کشورهای مختلف چاپ شده است. ما یک کتابی به نام «تاریخ دمشق» داریم. ایشان در این کتاب نوشته وقتی آقای نساعی این کتاب را نوشت یک سری به دمشق آمد. گفتم: به چه مناسبت شما ویژگی‌های امیرمؤمنان را در این کتاب آوردید؟ حضرت فضایلی داشته که هیچ یک از اصحاب نداشته است. صحاح سته یکی از مهم‌ترین کتاب‌هایش همین سنن نساعی است. گفتند: اگر شما می‌خواستی ویژگی‌ها و خصائص را بنویسی حداقل در مورد همه خلفا می‌نوشتی؟ گفت: من یک سفر به دمشق آمدم دیدم خیلی‌ها نه تنها امیرالمؤمنان را نمی‌شناسند، در اثر تبلیغات گسترده بنی عباس علیه امیرمؤمنان با حضرت زاویه دارند. منحرفین از امیرمؤمنان زیاد هستند، لذا این کتاب را نوشتم برای اینکه خدا آنها را هدایت کند. یک اهل سنت در فضای تبلیغات مسموم بنی امیه و بنی عباس یک کتاب می‌نویسد. مرکز تبلیغات علیه اهل بیت دمشق بود. از مسجد جامع دمشق بیرونش کردند، از شهر دمشق بیرونش کردند و حتی دارد که به همین جهت کشته شد و او را کشتند به جرم اینکه یک کتاب ویژه فضایل امیرمؤمنان نوشته بود.