اگر عملی برای غیر خدا انجام شد، حضرت امام یک تقسیم بندی برای ریا دارند، یک ریا در اعتقادات است. من ابراز اعتقادات حقه را داشته باشم، برای تثبیت خودم، برای اینکه بگویم من هم هستم. یکوقت بحث شعائر دینی است، اشتباه نکنیم! اعمال دینی ما نیاز به استاد دارد یعنی دانستن اینکه چه کنم و چه نکنم. در داستان‌های غربی یک ارزش غربی داریم. رابین هود یک ارزش غربی است. چنین کسی زمان امام صادق(ع) هم بود و می‌رفت دزدی می‌کرد، از کسانی که داشتند، مثلاً میوه فروش می‌دزدید و به فقرا می‌داد. نزد امام صادق آمد و گفت: من خیلی برد زیادی دارم. گفت: «مَنْ جاءَ بِالْحَسَنَةِ فَلَهُ عَشْرُ أَمْثالِها» (انعام/160) من یک صدقه می‌دهم، یک گناه می‌کنم به پای من نوشته می‌شود ولی وقتی این را صدقه می‌دهم، ده تا سود می‌کنم یکی با آن یکی کم می‌شود، نه تا برای من می‌ماند. رابین هود در فرهنگ غربی ارزش و در فرهنگ اسلامی ضد ارزش است. در جاهای مختلف طرف می‌گوید: باید فریاد کنیم، ظلم ستیزی داشته باشیم. با اشرافیت مقابله کنیم. بعد از آن طرف آبروی دیگران را می‌برد، اینها را برای خودش مجوز می‌داند. این همان رابین هود اخلاقی است. اینها برای استاد نداشتن و بالا سر نداشتن است. خودت قاضی و مجری می‌شوی، برو که رفتیم. در مسأله منافقین خیلی این اتفاق افتاد. خودشان قضاوت می‌کردند اِ اینطور است، پس واجب القتل است. می‌رفتند می‌کشتند. امروز ممکن است کشتن فیزیکی نباشد، کشتن آبروی کسی باشد. اینها همه برای قضاوت‌های بدون اجتهاد است. یکوقت‌هایی دزد خانه همسایه می‌آید و می‌گوید: آقا حلالش کن، بگذر. خانه خود ما که می‌آید، می‌گوید: اگر او را پیدا کنم می‌کشم. نسخه‌های ما تابع نفس است، تابع شر که نیست. اینکه من باید کجا فریاد بزنم و کجا ساکت باشم، لذا حضرات اهل‌بیت بعضاً افعال مبارکشان مورد سؤال اصحاب قرار می‌گرفت. امیرالمؤمنین اینطور بود، چرا شما این کار را کردی؟ امام حسن صلح کرد و امام حسین جنگید. چرا این دو تا اختلاف دارند؟ نمی‌تواند متوجه شود و تحلیل کند. می‌گوید: جنگ و صلح دوتاست و در مقابل هم است. اما درک موقعیت مختلف را ندارد که هردو امام اگر جای همدیگر هم بودند همین کار را انجام می‌دادند.