به بحث ریا برگردیم. پس یکجا فریاد ولایت امیرالمؤمنین است برای اینکه اعتقاد من است و من میخواهم پشت این پنهان شوم. یکوقت چون او حق است فریاد میزنم، یکوقت اینکه میخواهم خودم را پشت این پنهان کنم. هدف من از بیان، بیان حقانیت امیرالمؤمنین(ع) نیست، هدفم این است که مردم به من توجه کنید. انبیاء و اولیای الهی به خدا دعوت میکنند و غیر آنها به خودشان دعوت میکنند اما ابزار دعوت متفاوت است. میروم فلانجا شیرینی تعارف میکنم، میخواهم وجهه خودم را مطرح کنم که مردم مرا ببینید! پس یکوقت در ابراز اعتقادات حقه است، حواست باشد اعتقادات نمیگویند غیر حق میگویی، حقانیت امیرالمؤمنین است. اما ببین تو داری چه هدفی را دنبال میکنی. حضرات معصومین میفرمایند: ریا مثل راه رفتن مورچه روی سنگ در شب تاریک است. خیلی تشخیص آن مشکل است. مگر چه گفتم؟ ازحقانیت امیرالمؤمنین حرف زدم، اما یکوقت میشود حجاب اکبر چون خودم و نفسم پشت سر آن است و کیف میکنم. گاهی در مسأله اخلاقیات است. چقدر فلانی خوش اخلاق و خوش رو است. یکجایی در اخلاق کاسبی میگوید: حق با مشتری است. میگوید: هدف تو چیست؟ مشتری را جذب کنی برای اینکه دفعه بعد بیاید از اینجا خرید کند و خاطره خوبی از خرید داشته باشد. این برندی که ساختم باید محبوب شود. لذا خوش اخلاقی ابزار تثبیت کالا و فروش میشود. پس معیار حق هم میشود همیشه حق با مشتری است. یعنی هدف من این است که تو بخری. من مثل قاضی نیستم، هدفم این است که تو بخری، لذا لبخند من همان جمله بعدی من است که جذب مغازه من شو! هر لباسی را میپوشی میگویند: انگار برای شما دوختند، چقدر به شما میآید. واقعاً دارد قضاوت میکند یا تبلیغ لباس میکند؟ بعضی مواقع من تبلیغ نفسم را میکنم. دنبال این هستم که بگویم: به به چه حاج آقایی! چقدر متواضع است. این عین تکبر و شرک بالله است. وقتی هدفم این است که بدانید من متواضع هستم. من از این چیزها لذت میبرم. حضرت فرمود: اشکالی ندارد. من برای تفکیک خیلی دقیق شدم! روایت دارد میگوید: خیلی بد است برای غیر خدا کاری انجام بدهی در اعتقادات و اخلاقیات. حضرات فرمودند: اگر آدم کار خیری کرد دیگران دیدند، اشکالی ندارد. اما دیگران نگاه میکنند و او خوشش میآید که دیگران نگاه کردند، حضرت گفت: اشکالی ندارد. در قسمت هدفت این باش که الا و لابد فقط برای خداست، اما حالا دیگری دارد نگاه میکند خوشم میآید، این خاصیت نفس است. اگر چه علما و بزرگان ما وقتی این مراحل را رد میکنند، از اینها هم رد میشوند. یعنی خوش آمدن دیگران در آنها هیچ تأثیری ندارد. تأیید و عدم تأیید دیگران هیچ تأثیری ندارد. یعنی اگر همه عالم بگویند: درود یا مرگ، برایشان فرقی ندارد. در نیت خودت حواست باشد شیطان وارد نشود و نیاید. تو را بگیرد و بگوید: این خوش اخلاقی تو، اینجا این عملی که انجام میدهی برای دیگران، برای جلب نظر دیگران به خود، اما اگر بخاطر خدا بود ولی دیگری تحسین کرد و تو دیدی و خوشت آمد، اشکالی ندارد. چه خوب که آدم این مرحله را رد کند.