خوب است آدم این شعر را به کفن خودش بنویسد. معنی‌اش این است: من وارد شدم بر کریم یعنی خدای متعال، هیچ زاد و توشه‌ای ندارم. از حسنات و قلب سلیم که خدای متعال اینها را خریدار است. هیچکدام از اینها را ندارد. بعد در بیت دوم امیرالمؤمنین می‌فرماید: انسان نزد کریم که می‌رود نباید زیاد با خودش ببرد. او کریم است «وَ حَمْلُ الزّادِ اَقْبَحُ کُلِّ شَیْءٍ، اِذَا کَانَ الْوُفُودُ عَلَی الْکَریمِ» یکوقت انسان نزد کسی می‌رود که چیزی ندارد، باید با دست پر برود. ولی وقتی کریم باشد، دست خالی باشد چه اشکالی دارد. خدای کریم لطفش کریم است و معامله کریمانه با بندگانش می‌کند. در نامه 68 نهج‌البلاغه، حضرت می‌نویسند: «اما بعد» برای اینکه انسان فریب نخورد. بعضی چیزها هست در دنیا انسان را فریب می‌دهد. در روایات هم هست. یکی سلامتی است. انسان تصور می‌کند سلامتی همیشه هست. دائم در همین حال هست. یکی قوت و نیرو است. انسان خیال می‌کند همیشه این توان و نیرو و قوت را دارد. اینطور نیست. قرآن مجید می‌فرماید: شما ابتدا طفل بودی، ضعیف و ناتوان بودی، توانمند شدی. مجدداً به ناتوانی برمی‌گردید. اینها یک چیزهایی هست که انسان باید به آن توجه کند چون یک واقعیت‌هایی است که در زندگی ما اینها مطرح هست. توجه به این امور باعث می‌شود انسان نگاهش منفی نباشد. انسان را می‌سازد، نیکوکار می‌شود. خدمتگزار می‌شود. دیگران را مورد توجه قرار می‌دهد. از این دید باید به این امور نگاه کند. در آیات قرآن مجید هست که «فَلا تَغُرَّنَّكُمُ الْحَياةُ الدُّنْيا وَ لا يَغُرَّنَّكُمْ بِاللَّهِ الْغَرُورُ» (لقمان/33) یکی از چیزها دنیاست. انسان تصور می‌کند همیشه در دنیا ماندگار است. اما اینطور نیست. یکوقت اموری هست که ممکن است در زندگی اتفاق بیافتد و انسان به اینها توجه نمی‌کند. همیشه بنا را می‌گذارد بر اینکه این حادثه اتفاق نمی‌افتد اما یک چیزهایی است که قطعی اتفاق می‌افتد. پیری در زندگی این دنیا قطعی است. ناتوانی و مرگ قطعی است. اینکه برای انسان این دنیا ماندگار نیست، این قطعی است. انسان از این دنیا جدا می‌شود. روایتی هست که جبرئیل خدمت پیامبر اکرم آمد و به ایشان عرض کرد: خدای متعال می‌فرماید: به سه چیز توجه کن. «عِشْ مَا شِئْتَ فَإِنَّكَ مَيِّتٌ» (فقیه/ج1/ص471) هرچه زندگی کنی بالاخره باید بمیری. پیغمبر هم مثل همه انسان‌ها از این دنیا رفتنی است. قرآن می‌فرماید: «إِنَّكَ مَيِّتٌ وَ إِنَّهُمْ مَيِّتُونَ» (زمر/30) اساساً خدای متعال این نظام دنیوی را یک نظامی قرار نداده که انسان در آن ماندگار باشد. می‌فرماید: «وَ ما جَعَلْنا لِبَشَرٍ مِنْ قَبْلِكَ الْخُلْدَ أَ فَإِنْ مِتَّ فَهُمُ الْخالِدُونَ» (انبیاء/34) ای پیامبر، ما هیچ بشری قبل از تو را جاویدانه در این دنیا قرار ندادیم. تو هم از دنیا می‌روی و دیگران هم همین سرنوشت را خواهند داشت. در این نامه امیرالمؤمنین می‌فرماید: «فَإِنَّمَا مَثَلُ الدُّنْيَا مَثَلُ الْحَيَّةِ» مثل دنیا مَثل مار می‌ماند. مار خیلی نرم است، وقتی انسان دست می‌زند، «لَيِّنٌ مَسُّهَا قَاتِلٌ سَمُّهَا» دست کشیدن به او نرم است اما سمّ مار کشنده است. یادم افتاد یک بیتی را که خیلی زیباست. می‌گوید: مخور گول خط و خال خوش دهر فریبا را که گر خوش خط و خالی حُسن باشد، مار هم دارد اگر بالا نشستی ناز بر افتاده کمتر کن که این کردار را خار سر دیوار هم دارد دنیا همینطور است. عیش و سرور و خوشی دنیا پایدار نیست. در بعضی از فرمایشات امیرالمؤمنین(ع) هست، ناگهان می‌بینی سرور دنیا تبدیل به عزا می‌شود. این یک فرمایش است می‌فرماید: «فَأَعْرِضْ عَمَّا يُعْجِبُكَ فِيهَا لِقِلَّةِ مَا يَصْحَبُكَ مِنْهَا» اگر دنیا تو را به شگفتی آورد، خیلی تعجب کردی. گاهی مال به انسان اقبال می‌کند و انسان را غرور می‌گیرد. گاهی علم به انسان رو می‌کند، غرور او را می‌گیرد. گاهی جوانی و توانمندی به انسان اقبال می‌کند، انسان را غرور می‌گیرد. گاهی مقام انسان را مغرور می‌کند.