صبح تا شب مراقبه، شب هنگام خواب محاسبه، بعد هم معاتبه، خودش را سرزنش و نکوهش کند. جریمه و تنبیه کند. آنوقت چقدر انسان خویشتن بانی و خویشتن داری می‌کند. چشم باز نکنیم بعد از شصت، هفتاد سال ببینیم خدای ناکرده ورشکست شدیم. همین الآن جلویش را بگیریم. روزی دو سه آیه به انسان آگاهی می‌دهد و فضای انسان را متحول می‌کند. عالم دوم ریشه اشتباهات، سر به هوایی و بی دقتی در زندگی است. مقابلش زیرکی است. آدمی نه پی علف خواری است *** در پی زیرکی و هوشیاری است آن فرشته که آدمی لقب است *** زیرکانند و زیرکی عجب است انسان زیرک باشد، نورانیت به انسان زیرکی می‌دهد. سوم مشورت نکردن است. مستبد بودن در رأی، انشان خودش سرش را زمین بیاندازد. این ریشه اشتباهات است. مورد چهارم که تقاضا می‌کنم خوب بحث امروز را گوش کنند. در هر خانه و خانواده‌ای، مرور که می‌کنیم و گذشته را می‌بینیم، در اثر عجله و شتاب چقدر اشتباه داشتیم. یک عامل کاملاً درگیر با ذهن و زندگی ما است. لذا وقتی ما کودکی را پشت سر می‌گذاریم، در دوره نوجوانی چقدر به غصه‌های کودکی می‌خندیم. بعد از دوره نوجوانی به جوانی، حالا گاهی مواقع خدای ناکرده بعد از هفتاد، هشتاد سال انسان می‌بیند چقدر غصه‌های بی‌خود خورده است. چقدر شتاب‌های بی‌جا داشته است. درگیری داشتیم، دعوا داشتیم، عجله چیست؟ عجله ریشه‌ی زیاده خواهی و فزون طلبی است. عجله این است که من می‌خواهم همه کارها دست من باشد. کاری به آسمان ندارم. خودم، خودم! عجله ریشه در خواسته‌های زیاد است، کم طاقتی، طحمت نکشیدن، میانبر رفتن، زود به خیری رسیدن. لذا پرونده افرادی که خدای نکرده در زندان هستند را بررسی کنیم، بالای شصت درصد همین است. از یک محیط کوچک به محیط بزرگ آمده و یک سلسله چیزهایی می‌بیند، دلش هم می‌خواهد، عجله دارد زود به آن برسد. گاهی بعضی‌ها بعد از شصت سال، هفتاد سال به این امکانات رسیده‌اند. این می‌خواهد یک ساله، دو ساله به همه چیز برسد. روغنی در شیشه بینی، صاف و روشن ریخته غافلی بر سر چه آمد کنجد و بادام را همه از راه نامشروع ثروت به دست نیاوردند، زحمت کشیده است. رنج برده است. این الآن هجده سال، بیست سال دارد، می‌خواهد یک شبه برسد. یکی از افراد ثروتمند و خیّر می‌گفت: سی سال من صبح شنبه از اصفهان به تهران می‌آمدم. یک‌شنبه همدان می‌رفتم، دو روز همدان بودم. باز تهران می‌آمدم و دو روز تهران بودم و به اصفهان برمی‌گشتم. مهره‌های چند و چند کمرم به هم ریخته، الآن زندگی من این است. یک انسان خام و ناپخته تا نگاه می‌کند می‌گوید: این کارخانه را از کجا آوردند؟ عجله دارد. کسانی که می‌خواهند یک ساله ثروتمند شوند، شش ماهه پای چوبه دار خواهند بود. یک مسکن شصت ساله بگویم. خدا آیت الله کشمیری را رحمت کند. عارف والا گوهر، ایشان اخبار پشت پرده خیلی داشت. ولی به استادشان مرحوم قاضی، استاد اخلاق علامه طباطبایی گفتند: من کیمیا می‌خواهم. برای آنهایی که عجله دارند و گرایش مذهبی هم دارند، در قنوت نماز آماده شوند و یادداشت کنند، حفظ کنند، در سجده‌ها و قنوت نماز چه حالی آدم پیدا می‌کند. چقدر برای انسان مسکّن است. کیمیا چیست؟ وردی، ذکری، دعایی که مس را تبدیل به طلا می‌کند. به انسان آرامش می‌دهد. انسان قیمتی می‌شود. ایشان یک جمله فرمودند و سه فراز دارد. من بعضی از بزرگان را دیدم در قنوت نماز می‌خوانند. «اللهم اغننی بحلالک عن حرامک» خدایا مرا بی‌نیاز کن. با حلال تو از حرام تو، دیگر سمت حرام نروم. ما گاهی فکر می‌کنیم وقتی وضع ما توپ می‌شود که از هر مسیری به هر بهانه‌ای باشد باید وضع ما توپ شود. چقدر داریم کسانی را که با این فکر رفتند و الآن لغزش و بعد ریزش و سقوط، نه آبرویی و نه هیچی!