وقتی جلسه به اینجا رسید، زلیخا دید وقتش است. هیجانی که بر جلسه غلبه کرد و خانم‌ها را به این وادار کرد که بگوید: «ما هذا بَشَراً إِنْ هذا إِلَّا مَلَكٌ كَرِيمٌ» (یوسف/31) این بشر نیست، این ملک زیبایی است. نه آن چیزی که زیبایی از او نشأت گرفته است. منشأ زیبایی‌ها این است. وقتی اقرار کردند هیجانی که در جلسه ایجاد شد باعث شد خانم‌ها از خود بی‌خود شوند و دستشان را ببرند و متوجه نشوند. این هیجان بر زلیخا هم وارد شد. با اینکه زلیخا این مراتب عشق را قبلاً طی کرده بود و چندین سال تمکین این عشق در وجودش شده بود، دیگر خودش اینطور نبود که در آن جلسه از خود بی‌خود شود و دستش را ببرد. او مراتب دیگری از عشق را پیش خودش داشت طی می‌کرد اما در عین حال هیجان زدگی برای او هم ایجاد شد. آن چیزی که کتمان می‌کرد آشکار کرد. این یک نکته بسیار مهمی است که اگر حضور پر‌رنگ کسانی که حیاء در وجودشان است در یک اجتماعی ضعیف شود و پرده‌های حجب و حیاء کمرنگ شود، هزینه بی‌حیایی کم می‌شود. یعنی کسی که می‌خواهد بی‌حیایی کند احساس نمی‌کند مانع دارد. احساس نمی‌کند سخت است و ممکن است برایش دردسر شود، جرأتش بیشتر می‌شود. تا به حال زلیخا هزینه‌ی بی‌حیایی و بی پرده‌ای را نمی‌خواست پرداخت کند چون زیاد بود. لذا وقتی که درها را بست، این نشان می‌دهد حیاء و شرم در وجودش خیلی بوده است. لذا همه درها را بسته و پرده‌ها را کشیده، این وجود حیاء و شرم هم نسبت به خودش است هم نسبت به اطرافش است که نمی‌پذیرفتند. لذا وقتی به عزیز مصر رسید، گفت: جزای کسی که به اهل تو نظر سوء داشته باشد چیست؟ لذا خودش را تبرئه می‌کرد. اما اینجا وقتی که این جلسه هیجان زده شد و بی‌حیاء بودن در او عادی شد، یعنی همه دست‌ها را بریدند و این دست بریده نشان از این بود که دیگر همه دلداده شدند. فهمید همه به او حق می‌دهند. «ما هذا بَشَراً إِنْ هذا إِلَّا مَلَكٌ كَرِيمٌ» نشان دادند این جا دارد، یک معشوقه این‌چنینی جا دارد. وقتی چنین شد دید جلسه آمادگی دارد برای اینکه تمام آنچه در پرده بود را بیرون بریزد. در هر اجتماعی اگر آن نگاه پرده حیاء و شرم را هر یک نفری که کوتاه بیاید، اگر پدر و مادر آن خانواده نزد بچه نگاه حجب و حیاء را کم کنند، خود به خود پرده حیاء که کم شد، بچه هم در این مسأله به راحتی و با هزینه کمتر کشیده می‌شود و برایش هزینه‌اش و خجالتش کمتر است. لذا به ما فرمودند: باید در خانه‌ها هم رعایت شود. حریم‌هایی حفظ شود نه اینکه با افراط برسد که صمیمیت خانواده از بین برود. اینگونه نیست که در مهمانی‌های فامیلی بگوییم: محرم و نامحرم حسابشان جدا می‌شود. نه! اگر آنجا هم حرم شکسته شد، آنوقت باب بی‌حیایی و پرده‌دری برای دیگران آسان می‌شود. ممکن است عده‌ای قصدشان هم این نبوده باشد. اما دیگری که یک خرده راحت‌تر است وقتی می‌بیند هزینه‌ای ندارد او بی‌پرده‌تر می‌آید.