«صَمت و جوع و سَهَر و عُزلت» عزلت به معنی خلوت داشتن. تفاوت عوام و خواص همین است. افراد عادی مرتب میخواهند در جمع باشند. افراد خاص یک گوشه دنج، یک ذکری، یک سجدهای، یک عبادتی، یک حالی دارند. لذا در سفرهای زیارتی هم تا حج میرود از این طرف شهر به آن طرف شهر میرود کسی او را نشناسد. زیاد در جمع بودن برای انسان سقوط میآورد. خوشنویسی، مطالعه، شعر، بعضی لذت میبرند از تقاشی کردن، انسان یک ساعتهایی را برای خودش داشته باشد خیلی خوب است. «دلا خو کن به تنهایی که از تنها بلا خیزد» بسیاری از درگیری در خانوادهها برای همین است. زیاد رفت و آمد دارند. چشم باز میکند هفتاد سال دارد و چیزی ندارد.
توشهی من ز خرابات وجود
مشت خاکی است که در کاسه دنیا کردم
حیف از این عمر گرانمایه که از بی خبری
صرف طول عمل و عرض تمنا کردم
«صمت و جوع و سَهَر و عزلت و ذکر به دوام» دائم الذکر بودن، به یاد خدا بودن، مؤمن باید چانهاش لرزان باشد. گفت: علی جان، چانه را نگهدار یک مو هست، بزنم. حضرت فرمود: از یک ذکر عقب میافتم. ما نمیتوانیم مثل امیرالمؤمنین باشیم ولی در این مسیر باشیم. آدم پر حرف تخم میپاشد ولی انسان خاموش درو میکند. آنهایی که همیشه خاموش هستند نگاه هم که میکنند، نگاه عبرت آمیز است. گفت: نزد پیری رفتم، گفتم: یک نصیحتی به من بکن، گفت: عزیزم، گلم، پسرم، جانم، پیش از آنکه دیگران از تو عبرت بگیرند، تو از دیگران عبرت بگیر. انسان خاموش عبرت میگیرد. پیش از اینکه بر تو قرآن بخوانند، قرآن بخوان. پیش از آنکه بر تو نماز بخوانند، نماز بخوان. انسان خاموش درو میکند.