در آغاز انقلاب یک گروه شناسنامه‌دار که الآن هم هستند، بعد از آنها هم هستند و بودند، در هر انقلابی هم این پدیده وجود دارد بخاطر منافع، بخاطر نفوذ، بخاطر گرفتن پست‌ها، پدیده‌ای به نام نفاق وجود دارد و شیطان قبل از انقلاب در زمان سلطنت شاه یکطور ورود پیدا میکرد و پس از انقلاب هم طور دیگر. شیطان کار خودش را می‌کند. پیغمبر(ص) فرمود: من از مؤمن و مشرک نمی‌ترسم. چرا؟ چون مؤمن را خداوند حفظ می‌کند و آزارش به کسی نمی‌رسد. مشرک هم از شرکش پیداست که سینه به سینه او می‌جنگیم. اما «إِنَّ أَخْوَفَ مَا أَخَافُ عَلَيْكُمْ بَعْدِي كُلُّ مُنَافِقٍ عَلِيمِ اللِّسَانِ» (منيهالمريد، ص 137) منافقی که از زبانش علم می‌ریزد. یک حدیث دیگر داریم «حلوُ اللسان» قشنگ حرف می‌زند. یک سخنرانی می‌کند جمعیت را به خود جذب می‌کند. بین شما هست و من از او می‌ترسم به شما ضربه بزند. لذا امام جمعه مستحب است در هر جمعه سوره منافقین را بخواند. به نظرم رسید این سوره را خیلی فشرده مرور کنیم، نکات بسیار قشنگی در سوره هست. صفحه 554 قرآن کریم، «بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِيم، إِذا جاءَكَ الْمُنافِقُونَ» ای پیامبر آنگاه که منافقان نزد تو آمدند. اولین کارشان تظاهر است. «قالُوا نَشْهَدُ إِنَّكَ لَرَسُولُ اللَّهِ» گواهی می‌دهیم تو رسول خدا هستی. «وَ اللَّهُ يَعْلَمُ إِنَّكَ لَرَسُولُهُ» خدا می‌داند تو فرستاده او هستی اما «وَ اللَّهُ يَشْهَدُ إِنَّ الْمُنافِقِينَ لَكاذِبُونَ» اینها دروغ می‌گویند. این را تظاهر می‌گوییم. حرفشان راست است که تو فرستاده خدا هستی اما اینکه می‌گوید: من شما را به رهبری قبول دارم، این یک نیرنگ است. مسلمان‌ها مواظب باشید به هر ادعایی، به هر شعاری دل خوش نکنید. خدا گواهی می‌دهد که اینها دروغ می‌گویند. «اتَّخَذُوا أَيْمانَهُمْ جُنَّة» (منافقون/2) اینها به خدا قسم می‌خوردند. به خدا چه می‌کنیم، برنامه ما چیست. أَیمان یعنی سوگندها، «جُنَّه» یعنی سپر، روزه سپر آتش است. پشت این سپر پنهان می‌شود و به مقاصد خودش فکر می‌کند. ولی ظاهر را حفظ می‌کند. «فَصَدُّوا عَنْ سَبِيلِ اللَّهِ» جلوی راه خدا را می‌گیرد. «انهم ساءَ ما كانُوا يَعْمَلُونَ» این عملکرد خیلی زشت است. چه نوع عملکردی؟ تظاهر به چیزی و دنبال رفتن چیز دیگر. برای چه؟ برای گول زدن مردم. مردم می‌گویند: این هم حزب اللهی است. چون قرآن اسم منافقین را حزب الشیطان گذاشته است. همان‌کس که به ظاهر ادعای خداپرستی، خداگرایی، مسجد، قرآن می‌کند اما پشتش در پنهانی، مخفی‌کاری می‌کند. ما باید چه کار کنیم؟ پیامبر عزیز ما که مرزهای تقوا را رعایت می‌کرد، یکی از اقداماتش این بود. پی در پی می‌فرمود: از ریا فاصله بگیرید. مسلمان‌ها از ریا فاصله بگیرید. ریا یعنی همین ظاهرها را نگاه کنیم، اگر تنها در خانه نماز می‌خواندیم، با زیرپیراهنی می‌توانستیم بخوانیم. حالا مهمان آمده تغییر لباس بدهیم. این برای خدا هست؟ ریا از همین‌جاها شروع می‌شود. برای خوشایند دیگران آهنگ نمازمان را تغییر می‌دهیم. اگر کسی نبود یک طور دیگر می‌خواندیم. یکی دروغ، یکی ریا از ریشه‌های نفاق است. الآن از هرکس در دنیا بپرسید: دروغ، می‌گویند: خیلی متنفر هستم. الآن در برنامه‌هایی که خیلی بیننده دارد که هنرمندان را می‌آورند و از آنها می‌پرسند: از چه چیزی بدت می‌‌آید؟ اولین چیز می‌گوید: دروغ. همه از دروغ بدشان می‌آید، این همان ریشه نفاق است. بعد ریا، ریا یعنی تظاهر به چیزی بکنیم اما در حقیقت به آن چیز دلبستگی نداشته باشیم.