برنامه سمت خدا موضوع برنامه : سیری در نهج‌البلاغه امیرالمؤمنین(علیه‌السلام) - شرح خطبه 109 كارشناس : حجت الاسلام والمسلمين حسینی قمی تاريخ پخش : 12-04-97 بسم الله الرحمن الرحیم و صلی الله علی محمد و آله الطاهرین من سایه‌‌ای از نیمه پنهانی خویشم *** تصویر هزار آینه حیرانی خویشم صدبار پشیمانی و صد مرتبه توبه *** هر بار پشیمان ز پشیمانی خویشم عالم همه هرچند که زندان من و توست *** از این همه آزادم و زندانی خویشم تا در خم آن گیسوی آشفته زدم دست *** چون خاطر خود جمع پریشانی خویشم فردایی اگر باشد باز از پی امروز *** شرمنده چو حافظ ز مسلمانی خویشم حافظ مگر از عهده وصف تو برآید *** با حُسن تو حیران غزل خوانی خویشم شریعتی: سلام می‌کنم به همه بیننده‌ها و شنونده‌های نازنین و گرانقدرمان، به سمت خدای امروز خوش آمدید. از هفته گذشته میزبان حاج آقای حسینی قمی عزیز بودیم، مهمان سفره ناب و پر برکت نهج‌البلاغه خواهیم بود و انشاءالله مباحث شیوای ایشان را خواهیم شنید. سلام علیکم و رحمة الله. خیلی خوش آمدید. حاج آقای حسینی: عرض سلام و ارادت خالصانه خدمت همه بینندگان و شنوندگان برنامه دارم. عرض تقدیر و تشکر نسبت به همه الطافی که نسبت به این حقیر انجام دادند. مثل همیشه مهمان سفره امیرمؤمنان(س) هستیم. شریعتی: از قدیم و ندیم می‌گویند: دست بالای دست بسیار است دست بالای دست‌ها اما دست مشکل گشای کرار است انشاءالله همه گره‌های زندگی ما به دستان توانای امیرمؤمنان باز شود و ما هم بتوانیم عمل کنیم به همه دانسته‌ها و فرمایشات نورانی حضرت. حاج آقای حسینی: بسم الله الرحمن الرحیم، خطبه 109 نهج‌البلاغه، این خطبه اسمش خطبه درخشنده است. «خطبة الزهرا» یعنی درخشنده. یک عبارتی ابن ابی الحدید که از شارحین نهج‌البلاغه است در مورد این خطبه دارد. ابن ابی الحدید از علمای اهل سنت است و حدود هفتصد سال پیش زندگی می‌کرده است. بیست جلد شرح نهج‌البلاغه را نوشته است. وقتی به این خطبه می‌رسد، می‌گوید: «من اراد ان یتعلم الفصاحة و البلاغة» کسی بخواهد فصاحت و بلاغت را یاد بگیرد، «فالیتأمل هذه الخطبه» در این خطبه تأمل کند. بعد یک عبارت لطیفی دارد، «فان نسبتها الی کل فصیح من الکلام» با هر کلام فصیحی بخواهید این را مقایسه کنید «نسبة الکواکب المنیره الفلکیة الی الحجارة المظلمة الأرضیه» یک سنگ سیاه را در تاریکی در نظر بگیرید که اصلاً به چشم نمی‌آید با ستارگان آسمان. می‌گوید: می‌شود اینها را با هم مقایسه کرد؟ مقایسه کلام امیرمؤمنان با هر سخن دیگری غیر از خدا و رسول، با هیچ سخنی نمی‌شود مقایسه کرد. این اعتراف ابن ابی الحدید است. چون بخشی از این خطبه در مورد مسأله مرگ و مراحل جان دادن انسان است، می‌گوید: «لو تليت على زنديق ملحد» اگر این خطبه را نه برای یک مسلمان بخوانند، یک کافری که الحاد دارد، «لهدت قواه» مقاومت او می‌شکند. «و أرعبت قلبه» دلش می‌لرزد. «و أضعفت على نفسه و زلزلت اعتقاده» عقیده‌اش متزلزل می‌شود. حالا ببینید در مؤمنین چه اثری می‌تواند داشته باشد! یک عبارت پایانی هم دارد خیلی زیباست. وقتی ابن ابی الحدید در این خطبه مدح و ثنای امیرالمؤمنین را می‌گوید، می‌گوید: «فجزى الله قائلها عن الإسلام» خدا جزای خیر به امیرمؤمنان با این خطبه‌اش بدهد. «أفضل ما جزى به وليا من أوليائه» بهترین جزا و پاداش را خدا به علی بدهد. «فما أبلغ نصرته له» چقدر علی زیبا اسلام را یاری کرد. «تارة بيده و سيفه و تارة بلسانه و نطقه و تارة بقلبه و فكره» گاهی با شمشیر در میدان‌های نبرد در برابر دشمنان جهاد کرد. گاهی با زبان و نطق و خطبه‌ها و سخنرانی‌ها، گاهی با فکر و اندیشه، «إن قيل جهاد و حرب فهو سيد المجاهدين و المحاربين و إن قيل وعظ و تذكير فهو أبلغ الواعظين و المذكرين و إن قيل فقه و تفسير فهو رئيس الفقهاء و المفسرين و إن قيل عدل و توحيد فهو إمام أهل العدل و الموحدين» می‌گوید: اگر سخن از جهاد به میان بیاید، سید المجاهدین علی است. اگر سخن از موعظه و تذکر به میان بیاید، «ابلغ الواعظین و المذکرین» است. اگر سخن از دین و فقه و تفسیر و فهم دین به میان بیاید، «رئیس الفقها و المفسرین» اگر سخن از عدل و توحید به میان بیاید، «امام اهل العدل و الموحدین» علی بن ابی طالب است.