لذا تعبیر بعضی این است که این زیبایی یوسف یک دانه نبوتی در درونش بود. دانه عظیم جمالی درونش بود، که این زیبایی می‌خواست جذب کند و به او برسد اما بعضی حدشان محدود بود، در یک مرتبه‌ای اینها متوقف می‌شدند. من از ابتدای کلام بعضی از زبان‌ها را که نسبت به زلیخا تندی دارد را سعی کردم با یک کنترل بگویم. درست است فعل او در مراحلی غلط بوده اما بالاخره این به ایمان رسید. این همسر یوسف نبی شد. لذا اگر در یک برهه‌ای هم اشتباه داشته به لحاظ پایان سعی کنیم توهین و جسارت طوری نباشد، باید آدم فعل غلط را به عنوان فعل غلط ببیند. باید نسبت به آن کارهای اشتباه، اشتباه ببیند. اما در عین حال طوری حرف بزنیم که در پایان که این مؤمن می‌شود آن عاقبت دیده شود. نه اینکه بگوییم: هرکاری کرده درست است، نه بخواهیم تطهیرش کنیم، این هم غلط است. اما به لحاظ حسن عاقبت باید مطرح کرد. لذا این زیبایی که خدای سبحان در یوسف قرار داد عجیب است. تمام کسانی که به یوسف مبتلا شدند، بالاخره نجات پیدا کردند. حتی برادرها، حتی زلیخا و عزیز مصر، حتی حاکم مصر، او هم نجات پیدا کرده است. از قِبل یوسف کسی به هلاکت نرسید. این از نکات عجیبی است که با اینکه اینقدر زندگی او تلاطم داشت، اینقدر حوادثی که در چاه افتاده، در زندان افتاده، حسادت‌های مختلف نسبت به او شکل گرفته، اما عبور داده است. خدای سبحان چقدر برای اینکه یک نفر ایمان بیاورد چقدر نقشه کشیده است. یوسف از پدر جدا شده، هجران بین یعقوب و یوسف، چقدر خدا مهربان است. یوسف در کجا قرار گرفته به عنوان برده در بازار برده‌ها فروخته شده است. در قصر عزیز مصر تحت فشار قرار گرفته، خدا همه اینها را قرار داده تا بعد قلب اینها را هدایت کند. این جریان از جانب یوسف یک حقیقتی است، از جانب اینها هرکدام یک پرده‌ای است، یک دوربینی است دارد نشان می‌دهد. هم خود یوسف بالا رفت و هم مردم از قِبل این ابتلائات هدایت شدند. صبر یوسف، چقدر نشان می‌دهد یک نفر عالم، یک نفر که در مقام هدایتگری دیگران است، باید صبر و شرح صدر داشته باشد. چقدر باید بر خودش سختی را تحمل کند تا سبب هدایت دیگران شود. خدا در قبال آن مقامات و کمالات عظیم می‌دهد. این یک نکته زیبایی است که عالم همه زیباست. زیبایی از جانب خداست. دل مردم با زیبایی زودتر نرم می‌شود لذا گاهی زیبایی ظاهری است، انبیاء هیچکدام نباید از جهت قیافه، طوری باشد که مردم بدشان بیاید. جزء صفات نبوت این است که نبی نباید چهره و ظاهر و پوشش به گونه‌ای باشد که مردم احساس بدی بکنند. مراتب است، گاهی یک کسی مثل یوسف(ع) تجلی می‌کند که در اوج زیبایی و جذب است. هرکس می‌بیند جذب می‌شود.