5- «طَلَبْتُ حُبَّ الْمَوْتِ» در زندگی دنبال این بود که عاشق مرگ باشم. چون از دیدگاه ادیان آسمانی این جهان یک قطعه کوچکی است. یک جهان بزرگتری در پیش است. رفتن به آنجا را نباید زشت بدانیم. پیغمبر اینطور مصال زده، مرگ مثل باز شدن درب قفس و پر کشیدن پرنده در فضای باز است. مرگ مثل بیرون آوردن لباسهای کثیف و شست و شوی تن و پوشیدن لباسهای فاخر است. رهبران ما اشتیاق داشتند، اشتیاق تمرین لازم دارد. چون همه ما از مرگ میترسیم. شخصی از پیغمبر پرسید: چرا از مرگ میترسم؟ فرمود: «أ لک مالٌ» دلبسته پولی هستی؟ راه اینکه مرگ را دوست بداری این است. «فِي تَقْدِيمِ الْمَالِ وَجْهِ اللَّه» پولهایت را در راه خدا بدهی، ترس تو از مرگ میریزد. پول را بدهیم، یعنی برای آنجا ذخیره کنیم. مثل کسی که در تهران مستأجر است و در لواسان یک باغ دارد. تا میگویند: لواسان برویم؟ سه شماره میرود. ترسی ندارد. میداند یک جایی مورد پسند خودش آنجا آماده کرده است. آنهایی که توانایی و دارایی دارند توجه کنند، موسم سختی است. دشمن از بیرون، بعضی هم از درون. آنهایی که میخواهند از مرگ نترسند، این مال را در راه خدا بدهند.
آقای قرائتی مثال میزنند، وقتی دست ما زخم میشود کف دست یا روی دست را چسب میزنیم. بعد از اینکه خوب شد چسب را میکنیم. کف دست باشد راحت کنده میشود. روی دست چون مو دارد درد دارد. این موها همان دلبستگیهاست. چه کسانی جان کندنشان سخت است؟ آنهایی که دلبستگی دارند. اموالی را گذاشته و نمیتواند دل بکند. این مال را در راه خدا بدهد.
6- «طَلَبْتُ حَلاوَةَ الْعِبَادَةِ» در زندگی دنبال شیرینی عبادت بودم. ما خیلی عبادت میکنیم، گاهی میگوید: کیف نکردم. به دلم ننشست. یک وقتی اصفهان صحبت میکردم در مورد نماز یک جوان اصفهانی گفت: حاج آقا شیرینی نماز چطور است؟ مثل شکر است؟ مثل عسل است؟ مثل گز است؟ من شروع به گریه کردم. گفت: اهانتی کردم؟ گفتم: بخدا نچشیدم! کسی که خودش آن شیرینی را نچشیده چطور میتواند توضیح بدهد؟ میفرماید: در زندگی نه دنبال عبادت، دنبال شیرینی عبادت بودم. امام زین العابدین از خدا میخواهد «الهی اذقنی حلاوة مناجاتک، حلاوة عبادتک، حلاوة ذکرک» یک شیرینی در آن وجود دارد، آن را به من بده.
یک کسی از امام حسن مجتبی(ع) پرسید: مدتی است موفق به نماز شب نمیشوم. گاهی نماز شب میخوانم کیف نمیکنم. فرمود: روز گناه میکنی. تنبیه تو این است آن لذت و شیرینی را ترک کنی؟ «فَوَجَدْتُهَا فِي تَرْكِ الْمَعْصِيَة» اگر کسی میخواهد شیرینی عبادت را بچشد باید گناه را کنار بگذارد. مزدش این است که خدا آن شیرینی را به کام او میچشاند.