«كُونُوا دُعَاةَ النَّاسِ بِغَيْرِ أَلْسِنَتِكُم» (مشكاهالانوار، ص46) آیا پیغمبر ما یا ائمه دیگر فقط با بیان و منطق و برهان و استدلال مردم را هدایت کردند؟ «ادْعُ إِلى سَبِيلِ رَبِّكَ بِالْحِكْمَةِ وَ الْمَوْعِظَةِ الْحَسَنَةِ وَ جادِلْهُمْ بِالَّتِي هِيَ أَحْسَنُ» (نحل/125) بنده اعتقاد دارم درصد بالایی با رفتار و خلق نیکو و با سیره عملی و رفتاری‌شان عالم را متحول کردند. اگر بنده هزار بار از تقوا دم بزنم و مردم بی تقوایی در من ببینند هیچوقت به حرف من گوش نمی‌دهند. همانطور که ائمه ما با رفتار و سیره و عمل شایسته همه جامعه را متحول کردند، ما هم باید همین گونه باشیم. مرحوم آیت الله بهاءالدینی می‌فرمودند: فرزندان ما آنطور که ما رفتار می‌کنیم می‌شوند نه آنطور که ما حرف می‌زنیم. بنده سیگار بکشم و در صورت بچه‌ام فوت کنم و بگویم: بچه‌جان سیگار نکش! بچه به رفتار من نگاه می‌کند نه به گفتارم! فرزندان و اطرافیان ما آنطور که ما عمل می‌کنیم بار می‌آیند، نه آنطور که حرف می‌زنیم و شعار می‌دهیم. هرکسی در زندگی یک چهارچوب‌هایی دارد، اصولی دارد که با آن اصول برنامه‌ریزی می‌کند. کارهای فرهنگی، کارهای اقتصادی، سیاسی، اجتماعی، خانوادگی، معاشرتی، مردمی، همه انسان‌ها یک چهارچوب‌هایی برای خودشان دارند. عادات و رسومی که برایشان هست، فکر و منطقی که خودشان دارند، فطرت و وجدانشان، یا از ادیانی که از بیرون به آنها القاء شده که با این روش زندگی بکنید. بنده روز شهادت امام صادق یکی از این روایاتی که اصول اصلی سبک زندگی امام صادق(ع) را بیان می‌کند و از خود حضرت سؤال کردند که زیربنا و اساس برنامه‌ریزی زندگی شما برچه محورهایی است؟ از احادیث کلیدی و کاربردی است که سبک زندگی و بندگی را نشان می‌دهد. این روایت نورانی را در بحار مرحوم مجلسی از خط شهید ثانی نقل کرده که شخصی به امام صادق(ع) عرض کرد: «عَلَى مَا ذَا بَنَيْتَ أَمْرَكَ؟» اصول و بنیاد کار شما بر چه محورهایی هست؟ امام صادق(ع) فرمودند: «فَقَالَ عَلَى أَرْبَعَةِ أَشْيَاء» چهار محور اصلی زندگی من این است. 1- «عَلِمْتُ أَنَّ عَمَلِي لَا يَعْمَلُهُ غَيْرِي فَاجْتَهَدْتُ» اولین اصلی که در زندگی روی آن پافشاری کردم و برنامه‌ریزی کردم این است که به این واقعیت راه پیدا کردم که کار مرا کسی دیگر انجام نمی‌دهد. من باید خودم کوشش کنم. «وَ أَنْ لَيْسَ لِلْإِنْسانِ إِلَّا ما سَعى، وَ أَنَّ سَعْيَهُ سَوْفَ يُرى» (نجم/39 و40) ما هستیم و عمل خود ما، اینکه به فکر این باشیم که دیگران برای ما کاری بکنند، اگر خودمان دلمان به حال خودمان نسوزد، به فکر دیگران نباید باشیم. هرکسی سعی و کوششی که خودش می‌کند، آنچه می‌کارد درو می‌کند. لذا هرکسی در گرو عمل خودش است و عمل ما را کسی دیگر نمی‌تواند انجام بدهد. اعمال دیگران را در نامه عمل ما نمی‌نویسند مگر اینکه ما یک کاری کرده باشیم. مگر اینکه ما سیئه و بدعتی گذاشته باشیم. باز به خود ما برمی‌گردد. لذا روی این محور باید خیلی اهمیت بدهیم. هرکسی برای خودش دست بالا کند.