در محضر سوره یوسف و احسن القصص بودیم، عرض سلام داریم خدمت حضرت یوسف(ع) و همچنین نبی گرامی اسلام(ص) و خدمت بقیة الله الاعظم، اجازه می‌خواهیم به ما اذن بدهند در این احسن القصص وارد شویم و از برکات و نتایج این قصه شریف بهره‌مند باشیم. در محضر آیات 33 به بعد سوره یوسف بودیم. آیه این بود «قالَ رَبِّ السِّجْنُ أَحَبُّ إِلَيَّ مِمَّا يَدْعُونَنِي» (یوسف/33) خدایا زندان برای من محبوب‌تر است از چیزی که زنان من را دعوت به او می‌کنند. دعوت به اینکه با آنها مراوده داشته باشد. بعد می‌فرماید: «وَ إِلَّا تَصْرِفْ عَنِّي كَيْدَهُنَّ» اگر شما کید اینها را از من برنگردانی، «أَصْبُ إِلَيْهِنَّ وَ أَكُنْ مِنَ الْجاهِلِينَ» ممکن است من به اینها میل پیدا کنم و از جاهلین قرار داده شوم. من اینجا یک نکته‌ای را عرض کنم که توجه به اینکه انسان دائماً باید تثبیت قلبش را از خدا بخواهد، اینطور نیست که اگر انسان باور به چیزی پیدا کرد دیگر خیالش راحت باشد. حضرت یوسف صدیق است. لحظه به لحظه از خدای سبحان تقاضای تثبیت دارد. درست است که مؤمن به مرحله روح ایمان می‌رسد و انبیاء به مرحله روح قدسی رسیدند که بالاتر از روح ایمان است. اما در عین حال لحظه به لحظه تثبیتشان را از خدا می‌خواهند. پیغمبر اکرم در حدیثی دارد که حضرت در آنجا همین دعای معروفی که می‌خوانیم «یا الله یا رحمانُ یا رحیم ثبت قلبی علی دینک» وارد شده که تعبیر به دعای غریق هم شده که دعایی است که شما را بر ایمان مستقر می‌کند. کسی از حضرت سؤال کرد: شما چرا؟ شما پیغمبر خدا هستید، حضرت می‌فرمایند: هیچکسی در امان نیست که نسبت به این تعبیر پیامبر مثل قلب مثل یک پری است که در بیابان افتاده باشد و هر نسیمی که به این می‌وزد به این سو و آن سو می‌رود. خدا رحمت کند آیت الله بهجت یک بیانی داشتند خیلی زیباست. ایشان می‌فرمودند: انسان باید مثل برگ خشکیده‌ای باشد در دست باد و اوامر الهی که وقتی اوامر الهی وارد می‌شود مثل برگ خشکیده که یک نسیم کوچک تکانش می‌دهد در دست اوامر الهی. اما همین که مثل یگ برگ خشکیده است در دست اوامر الهی، مثل کوه در مقابل سختی‌ها و مشکلات است. مؤمن مثل «کالجبل الراسخ» است. بادهای تند هم تکانش نمی‌دهند. اما در مقابل امر الهی مثل یک برگ خشکیده است.