در حرم حضرت معصومه بودم، سه امام در مورد زیارت حضرت معصومه صحبت کردند. امام کاظم فرمود: «فداها أبوها» امام کاظم فدای این دختر شود. سؤالات زیادی را در خانه امام کاظم آوردند، حضرت خانه نبود. حضرت معصومه گفت: بدهید من جواب دهم. مردم گفتند: یک دختر که نمی‌تواند جواب مسائل علمی را بدهد. نامه‌ها را گرفت و به خانه برد و به همه سؤالات جواب داد، مردم هم گرفتند و شک داشتند جواب درست است یا نه. در راه که برگشتند امام کاظم را دیدند. گفتند: شما خانه نبودی حضرت معصومه جواب داد. حضرت نامه‌ها را گرفت و در کوچه امام کاظم یکی یکی دید. فرمود: من فدای این دختر بشوم! در حرم حضرت معصومه بودم یک کسی گفت:. آقای قرائتی امام زمان زن و بچه هم دارد؟ گفتم: واجب است بدانی؟ گفت: نه، مستحب است بدانی؟ گفت: نه. گفتم: الآن مشکل جامعه ما خانم امام زمان است؟ گفت: نه. گفتم: شخص شما با خانم ایشان مسأله‌ای داری؟ گفت: نه. گفتم: سؤالی کردی که نه واجب بود، نه مستحب بود، نه مشکل جامعه را حل کرد و نه مشکل فرد را. برای چه سؤال می‌کنی؟ باید از تابستان استفاده کنیم. قدیم مهمانی داشتند تا سی نفر مهمان را غذا می‌دادند. امروز سه نفر بیشتر مهمان بیاید رستوران می‌برند. بی حوصله شدند. بعد از رستوران بدتر شد، برویم ساندویچ بخوریم. بدتر شد، آبمیوه بخوریم. چون ساندویچ هم باید جوید دیگر حال جویدن نیست. یک هنری یاد بگیریم. طرح تحول هم شوخی است، ما طرح تحول نمی‌خواهیم، مرد تحول می‌خواهیم. آدم جسور می‌خواهیم. آیت الله شهید سعیدی که خدا رحمتشان کند، شب جمعه اول ماه رجب از تهران به مشهد زیارت امام رضا آمد. شب لیلة الرغائب، یکی از دوستانش گفت: من قبل از انقلاب سازمان تبلیغات و دفتر تبلیغات و روحانیون مهاجر و مستقر نبود. یکی از علمای مشهد طلبه‌ها را به دهات می‌فرستاد. گفت: آیت الله سعیدی، در یک روستا آخوند نداریم. گفت: والله من از تهران برای زیارت امام رضا آمدم. ولی اگر یک روستا آخوند ندارد، امام رضا حاضر است من در آن روستا بروم و یک مسأله و حدیث برای مردم بگویم. از کنار امام رضا حرم نرفته به روستا رفت. من چند تا آخوند این رقمی می‌خواهیم. دولت هم حواسش را جمع کند. دولتی‌ها کاری کنند مردم احساس کنند حالا که مشکل دارند دولتی‌ها هم کوتاه آمدند. دولت گفت ساعت شش تا دو بعداز ظهر ساعت کاری باشد. اگر می‌گویند: برق مصرف نکنید، خودش هم عمل کرد. خدا در قرآن می‌گوید: اگر خدا هم هستی می‌خواهی دستور بدهی، اول خودت عمل کن. گفتم: خدا می‌خواهد به ما دستور بدهد، مردم صلوات بفرستد. اول می‌گوید: خودم صلوات می‌فرستم. «إِنَ اللَّهَ وَ مَلائِكَتَهُ يُصَلُّونَ عَلَى النَّبِيِّ يا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا صَلُّوا عَلَيْهِ وَ سَلِّمُوا تَسْلِيماً» (احزاب/56) خدا و فرشته‌ها بر پیغمبر صلوات می‌فرستند، بعد می‌گوید: شما هم صلوات بفرستید. دولت باید خودش را سبک کند ما همه با هم باشیم. وقتی جرم ثابت شد من و من نکنند. مردم اگر دو تا آدم را ببینند، با آنها برخورد شد آرام می‌شوند. آیت الله العظمی گلپایگانی فرمود: اگر مردم ببینند دو تا قاضی هم شلاق خورد ایمانشان به نظام سفت می‌شود. اگر مردم ببینند دو تا قاضی خلاف کردند و شلاق خوردند، قصه جدی است.