یکی دیگر از هدفهای سفر، خدمت است. ما خوشبختانه اول انقلاب نهادی را به نام جهاد سازندگی داشتیم. من طلبه جوانی بودم و یادم هست به روستاها رفتیم و برای مدرسه سازی با عشق و شور و انگیزه کار میکردیم. چند سالی هست الآن گروههای جهادی راه افتاده است، دانشجو و دانشآموز بدون اینکه نیاز داشته باشند برای کسب درآمد راه میافتند به مناطق محروم یا زلزله زده و نیازمند با عشق حتی در تعطیلات نوروز هم میروند. در سوره مبارکه کهف ماجرایی نقل شده از شخصیتی به نام ذوالقرنین، قرآن میفرماید: خدا اسباب و وسایل زیادی در اختیار او قرار داد. برای سفر جهادی، برای خدمت و سازندگی در قرآن یک نمونه ذوالقرنین است. سه سفر داشته یکی به غرب، یکی به شرق، یکی به شمال. سفر سوم منطقهای است کوهستانی که وقتی به آنجا رسید اهالی محروم آنجا آمدند و گفتند: دشمنانی داریم که اینها فساد میکنند، شما بیا بر ما منت بگذار، امکانات از ما و مدیریت از شما. تخصص از شما! همین کاری که دانشجویان عزیز ما میکنند و به اردوهای جهادی میروند. ذوالقرنین مردم را فراخوان داد و فرمود: تکههای بزرگ آهن بیاورید. نیروی انسانی و وسایل از آنها بود و بنا شد سدی بسازند تا از نفوذ دشمنان و مفسدین جلوگیری کنند. تکههای آهن را بین دو کوه قرار دادند و بعد ایشان فرمودند: حرارت زیادی لازم است تا این آهنها به هم جوش بخورد. مسهایی را فراهم کردند برای اینکه این آهن زنگ نزند. مس ذوب شده را روی آن آهنها کشیدند. سد نیرومندی درست شد، ساخت سد که به پایان رسید، گفت: این از لطف خدا بود. به جای اینکه بگوید: من بودم چنین کردم، گفت: این رحمت خدا بود که من توانستم چنین خدمتی را بکنم. آیات 83 تا 99 از سوره کهف که ما به همین اندازه بسنده میکنیم. خانوادههایی هستند که نیاز ندارند وقتی بچههایشان را در چنین اردوهایی میبینند، گاهی غصه هم ممکن است بخورند اما اخلاص و نیتی که ریشهاش همین انقلاب است که این روحیه را ایجاد کرده است.
هدف پنجم، مطالعه تاریخ است. قرآن کریم پس از اینکه قصه یوسف را نقل میکند، میفرماید: بروید سفر کنید. هم سفر کنید دستاوردهای نیکان را بررسی و مطالعه کنید و هم سفر کنید نتایج کار مکذبین و مفسدین را الهام بگیرید. سوره یوسف آیه 109 اینطور شروع میشود «وَ ما أَرْسَلْنا مِنْ قَبْلِكَ» مخاطب پیامبر اسلام است، ما نفرستادیم قبل از تو «إِلَّا رِجالًا» شخصیتهایی را «نُوحِي إِلَيْهِمْ مِنْ أَهْلِ الْقُرى» به آنها الهام کردیم و وحی فرستادیم از سرزمینهای حاصلخیز مثل مصر، مصر سرزمینی است که دارای تمدن است. «أَ فَلَمْ يَسِيرُوا فِي الْأَرْضِ» چرا مردم سفر نمیکنند؟ «فَيَنْظُرُوا كَيْفَ كانَ عاقِبَةُ الَّذِينَ مِنْ قَبْلِهِمْ» تا بنگرند قبلیها، تمدنهای قبل و انسانهای قبل، کسانی که آمدند. «وَ لَدارُ الْآخِرَةِ خَيْرٌ لِلَّذِينَ اتَّقَوْا أَ فَلا تَعْقِلُونَ» این مثبت بود. منفیاش را در سوره آل عمران آیه 137 میفرماید: «قَدْ خَلَتْ مِنْ قَبْلِكُمْ سُنَنٌ» قبل از شما فرهنگهایی بود. «فَسِيرُوا فِي الْأَرْضِ» سفر کنید «فَانْظُروا كَيْفَ كانَ عاقِبَةُ الْمُكَذِّبِين» ببینیم آنهایی که حرف انبیاء را دروغ میشمردند چه سرانجامی داشتند؟ یا در سوره حج آیه 46 فرمودند: «أَ فَلَمْ يَسِيرُوا فِي الْأَرْضِ فَتَكُونَ لَهُمْ قُلُوبٌ يَعْقِلُونَ بِها» این از آثار سفر است. آیا سفر نمیکنند تا دلهایی که حقایق را درک کند پیدا کند؟ یا گوشهایی که صداها را، مثلاً شیراز میرویم، صدایی نیست ولی صداهایی به گوش ما میرسد از قرنها دورتر که حرفهایی برای ما دارند و پیامهایی دارند.
امروز دربارهی سفر و مسافرت گفتیم. یک کسانی هستند حوصله سفر ندارند. خانوادههایشان گلایه میکنند، فقط دلیل بی پولی نیست. درست است وضع معیشت ما مشکل پیدا کرده است. اما گاهی بی حوصله هستند. خانواده احساس کنند در تابستان به اتفاق مرد خانه دو سه سفری رفتند ولو نیمی از روز، کمر ببندیم، قرآن امر میکند که ای پیامبر به مسلمانها بگو سفر کنید. معلوم است سفر برکاتی دارد.
شریعتی: به امام مهربانیها، امام رضا(ع) سلام کنیم.