امروز جمله دوم امام سجاد(ع) بعد از اینکه حضرت از هیجان حرص به خدا پناه میبرند، میفرماید: خدایا من به تو پناه میبرم از شدت و تیزی غضب و خشم. بیشتر گناهان در حالت خشم و غضب انجام میشود. آدمی که معتدل و آرام و حلیم و صبور است، اهانت و جسارت نمیکند. ولی آدم وقتی عصبانی میشود، دست به هرکاری میزند. تمام قتلها و جنایتها و تعدیها و زورگوییها در حالت غضب انجام میشود. لذا امام صادق(ع) فرمودند: «الْغَضَبُ مِفْتَاحُ كُلِّ شَرُ» (كافي، ج2، ص303) غضب و خشم کلید تمام بدیهاست. تمام طلاقها و بدیها و اختلافها، همه بخاطر غضب است. میفرماید: «الحدة ضرب من الجنون» کسی که عصبانی میشود و تند میشود یک نوع حالت جنون و دیوانگی است. علامتش چیست؟ «الْحِدَّةُ ضَرْبٌ مِنَ الْجُنُونِ لِأَنَّ صَاحِبَهَا يَنْدَمُ» حضرت فرمود: علامتش این است که کسی که خشم میکند چند لحظه بعد که آرام میشود خودش میگوید: عجب کاری کردم. علامتش این است که کسی که خشم میکند پشیمان میشود «فَإِنْ لَمْ يَنْدَمْ فَجُنُونُهُ مُسْتَحْكَمٌ» اگر عقلش برگشت و از کاری که کرد پشیمان شد، حضرت میفرماید: این علامت این است که میخواهد بیرون بیاید ولی اگر پشیمان نشود دیگر جنون او صد در صد است. این روایت در کتب معتبرهی ما هست، در اصول کافی و بحار هست، خیلیها هستند توبهشان قبول میشود. حتی پشیمانی در بعضی گناهها کافی است ولی پیغمبری که دینش و مکتبش رحمة للعالمین است، فرمود: خدا توبه آدم بداخلاقو خشن و غضبناک را قبول نمیکند. آن کسی که خیلی عصبی میشود منظور ما هست. هرچه استغفرالله بگوید و توبه کند خدا نمیپذیرد. من خیلی خوشحالم که پیرمرد هشتاد ساله میگوید: بخاطر این روایتها اخلاق من عوض شده است. هیچوقت آیه یأس نخوانیم و نگوییم نمیشود. از پیغمبر سؤال کردند: چرا توبه بداخلاق پذیرفته نمیشود؟ حضرت فرمودند: «لأنه تاب من ذنبٍ وقع فی ذنبٍ اکبر» آدمی که تند است و سریع جوش میآورد فایده ندارد. امام صادق فرمود: خوش اخلاقی گناهان را ذوب میکند همانطور که خورشید برف و یخ را ذوب میکند. همین که آدم خوش اخلاق باشد، استغفرالله هم نگوید به بهشت میرود. حضرت فرمود: چون ادامه دارد و دوباره کاسه و کوزهها را میشکند توبهاش قبول نمیشود.
یک سید بزرگواری بود فوت کرد. ایشان فرمودند: یک موقع نجف رفتم درس بخوانم. در مفاتیح خواندم کسی این دعا را بخواند صورتش در روز قیامت مثل ماه شب چهارده میدرخشد. گفت: من هم این دعا را خواندم. یک شاگردی داشت مرحوم آقای انصاری همدانی رفیق صمیمی آیت الله دستغیب بودند به نام مرحوم آ سید عبدالله فاطمی شیرازی، ایشان گفت: من این دعا را خواندم. مرحوم آقای فاطمی از افرادی بود که همه متفق القول هستند که ایشان چشم برزخی داشتند، خیلی از واقعیتها را میدید. گفت: من این دعا را خواندم، چند دقیقه بعد در خانه را زدند. آمدم دیدم سید عبدالله فاطمی است. نگاه کرد میخواست مرا ببوسد و مرا بغل کند. گفت: فلانی میآیی بیرون برویم؟ گفتم: باشد. رفتیم قدم زدیم و اسم یک نفر را برد که من از او دلخور بودم. خیلی تند شدم و به طرف بد و بیراه گفتم. به من گفت: حیف نیست! از وقتی که من در خانه تو آمدم نگاهم به شما افتاد صورت شما مثل ماه شب چهارده میدرخشید. ولی الآن صورت تو مثل یک سگ وحشی حمله کننده شده است. آن دعا را خوانده صورتش مثل ماه شب چهارده شده است. تمام وجود ما عکسالعمل دارد. الآن که حالت غضب و خشم گرفته مثل یک سگ پرخاشگر شده است.