چهارمین انتظار امام رضا(ع) از ما که بسیار مهم است مسأله اعتدال است. یک آقایی خدمت امام رضا آمد به نام ابراهیم بن ابی محمود، این روایت در عیون الاخبار الرضا است. گفت: آقا یک روایاتی از شما اهلبیت میرسد در فضایل امیرالمؤمنین که سنگین است. آقا فرمودند: «یأبن ابی محمود، ان مخالفینا وَضعوا اخباراً فی فضائلنا» فرمود: بعضی از مخالفین ما سه جور دربارهی ما به ما ضربه زدند. 1- «الغُلُو» غلو کردند. شما حق نداری بگویی: امام رضا خدای من است. حق نداریم بگوییم: نبی است. غلو است. 2- «التقصیر» بعضی هم دربارهی ما کوتاهی کردند. امام صاحب کرامت است، صاحب علم غیب است، صاحب ولایت تکوینی است. غلو حرام است، تقصیر بدتر است. اخیراً کتابی را دیدم که یکی از آقایان با سواد هم نوشته بود. خیلی متأسف شدم و دیدم ایشان در این کتاب امام صادق را معرفی میکند، میگوید: اما امام صادق تلمذ کردند و درس خواندند نزد پدرشان امام باقر و جدشان امام سجاد، بعد دو سه آدم معمولی را نام برده است. امام حجت خداست! این خیلی بی انصافی است. بعضی اوقات باید گفت: مثلاً امام رضا خوش قول بوده است. خوب است اما این واقعاً فضیلتی برای امام رضا است؟ امام رضا روزی ده جزء قرآن میخواند. این خوب است اما این فضیلتی برای حضرت است؟ شأن امام ولایت تکوینی است.
کسی نزد آیت الله العظمی بروجردی پول زیادی را آورد ولی در مشت گرفته بود. آقا فرمود: برو و نگرفت. اطرافیان گفتند: پول است. فرمود: میدانم، پول را باید با کرامت داد. من نیازی به این پول ندارم. این پول سهم سادات است و ما در راه دین هزینه میکنیم. آقا به کسی فرمود: تشت را بیاور، آب بریز دستم را بشوم. همینطور که آقا دستش را میشست، دید طلا و نقره میریزد! حضرت موسی ید بیضاء داشت. عصا میزد اژدها میشد. ائمه ما از انبیاء غیر از رسول خدا بالاتر هستند. این میگوید: فهمیدم آقا چه میخواهد بگوید. در طواف خانه خدا عبدالملک مروان نزد امام سجاد آمد و گفت: چرا نزد ما نمیآیید؟ ما دنیایمان خوب است و آخرتمان خراب است. به شما پول بدهیم و مخارج بدهیم. آقا عبایش را برداشت و انداخت. یکوقت دیدند حال عبدالملک بد شد. گفتند: چه شد؟ گفت: دیدم پر از طلا و نقره است.
کسی خواستگاری حضرت زهرا آمده بود. به نام عبدالرحمان بن عوف، گفت: من یک خانه ده هزار درهمی مهر حضرت زهرا میکنم. پیغمبر زیر خاک دست برد و بالا آورد و فرمود: «من یقدر علی هذه ذهبا» من که میتوانم این خاک را طلا کنم، ثروت را به رخ میکشی! یکی از دوستان در حرم وارد شد و به شوخی گفت: یا علی بن موسی الرضا به آن مقامی که ما نزد شما داریم، این بدبختان را ببخش! حالا آقا میگوید: دیدم از آب طلا میریزد. 3- فرمودند: «التصریح بمثالب اعدائنا» نسبت به دشمنان ما اگر گاهی میبیند نام بردن یا بعضی مسائل باعث تحریک میشود، به ما ناسزا میگویند.