نکته پنجم؛ آشنایان را از سفر خود باخبر سازید. وقتی با خبر باشند مراقب خانه ما هستند یا حواسشان هست ما در سفر هستیم چرا نیامدیم؟ خدای نکرده حادثهای رخ داده است. پرسو جو میکنند. وقتی برگشتیم به دیدن ما میآیند. این الفت بین انسانها را زیاد میکند و ارتباطات را گرم میکند. یکی از آداب سفر دعا به مسافران هست. پیامبر عزیز ما(ص) وقتی به مسجد وارد میشدند همه را نگاه میکردند. میدیدند چند نفر نیستند. پرسو جو میکردند فلانی کجاست؟ مثلاً میگفتند: در سفر هست، میفرمودند: همه با هم برایش دعا کنید. چقدر این هم افزایی محبت ایجاد میکند و دلها را به هم نزدیک میکند و اگر کدورتی هست برطرف میکند. به زائران خانه خدا و امام حسین دعا کنیم. فرمودند: سفر یکی از سه دستاورد را باید داشته باشد. یا برای قیامت ما باید ذخیره باشد. یا یک سود دنیایی برای معاش ما داشته باشد. یا یک تفریح سالمی که گناه درونش نباشد. برای مسافرین جادهها دعا کنیم. خدا بخاطر دعای ما به ما رحمت میآورد. پیامبر فرمود: خداوند به مسافران رحیم است. مسافرین را دوست دارد. وقتی شما به کسانی که مورد محبت خدا هستند دعا میکنید، خدا به شما نظر میکند. وسعت دل خیلی مهم است. حدیث داریم آسمانها و زمین گنجایش خدا را ندارد ولی قلب مؤمن وقتی توسعه پیدا میکند گنجایش پروردگار عالم را پیدا میکند.
نکته ششم؛ یک نفر تصمیم گیر باشد و بقیه از او اطاعت کنند. گفتیم: سفر تنهایی نباشد ولی در سفر چند نفره اگر همه بخواهند تصمیم بگیرند، کجا بایستیم و چه غذایی بخوریم و با چه سرعتی حرکت کنیم. این هرج و مرج میآورد. خود همین یک سبک زندگی مسلمانی است. یک ناظر بیرونی غیر مسلمان باید این را بفهمد. مسلمانها هرجا میروند با مدیریت حرکت میکنند. هم یک نفر تصمیم بگیرد و هم بقیه بداخلاقی نکنند. نگویند: بابا این چطور مدیریتی است؟ پدر ما را درآورد. یا سخت گرفت. همه تسلیم او باشند و اطاعت کنند از یک نفری که خودشان انتخاب کردند.
نکته هفتم؛ فرمودند: در حدیث داریم که حداکثر مشورت را در سفر داشته باشید. همین که با هم گفتگو کنیم ولو یک کار ریزی را، در راه با هم مشورت کنیم که دریا برویم یا نه؟ جنگل بمانیم یا نه؟ کجا استراحت کنیم؟ اینها باب مشورت را باز میکند. مشورت یکی از دو حالت را دارد. وقتی مشورت میکنیم یا در آن کار موفق میشویم یا شکست میخوریم. اگر موفق باشیم پشیمان نمیشویم. کسی ما را سرزنش نمیکند. اگر موفق شویم حسود نداریم. اگر شکست بخوریم سرزنش ندارد. مشورت در سفر خیلی سفارش شده است.
نکته هشتم؛ خوش اخلاقی و مزاح در سفر؛ شوخی کردن در اسلام توصیه شده است. زندگی شاداب و با نشاط، به ما فرمودند: طوری تدبیر کنید که غصههایتان را در دل نگه دارید و ظاهر را با نشاط نگه دارید. به طوری که دیگران بگویند: خوشا به حال فلانی هیچ غصهای ندارد. «الْمُومِنُ بِشْرُهُ فِي وَجْهِهِ وَ حُزْنُهُ فِي قَلْبِه» (نهج البلاغه، حكمت 333) به خصوص در مسافرت، کاری کنید همه بگویند: خیلی خوش گذشت. البته در حدیث دارد شوخی بدون گناه، به قیمت مسخره کردن دیگران نه! به قول حاج آقای قرائتی خنده حلال، همه را بخندانیم بدون اینکه کسی تحقیر شود و کسی مسخره شود. پیامبر عزیز ما در سفری اعلام کردند: بداخلاقها همراه ما نیایند. «من کانَ سییء الخلق فلا یُصحبنا» بداخلاقها همراه ما نیایند. خوش اخلاقی و مزاح در سفر توصیه شده است. موسی بن جعفر(ع) در مدینه نشسته بودند، یکی از یارانشان وارد شدند. فرمودند: میدانی در راه چه کار کردی؟ با برادرت دعوا کردی، دعوا به جایی رسید که به حرف زشت زدید و ناسزا گفتید و قهر کردید و جدا شدید. نتیجه این شد که برادرت نرسیده به وطن خواهد مُرد! از همان اول بنا را بر این بگذاریم که خوش اخلاقی کنیم، چشم پوشی کنیم.