در حالات شیخ انصاری دیدم، که مرحوم شیخ انصاری درسش را تعطیل میکند. شاگردان میبینند آقا دو روزی نیامد. دو تا از شاگردان ایشان مرحوم سید علی آقا شوشتری که ایشان هم استاد اخلاق شیخ انصاری بود و شیخ انصاری هم استاد فقه و اصول ایشان بود. یکی دیگر از شاگردان ایشان مرحوم میرزای شیرازی بود. این دو بزرگوار خدمت شیخ میروند و میگویند: چرا درس را تعطیل کردید؟ ما گفتیم شما بیمار هستید. مرحوم شیخ میفرماید: تازگی یک جزوهای دستم رسید، یک آقایی مباحث علمی گذشته مرا رد کرده است. اصلاً حرف مرا متوجه نشده و رد کرده است. فرمودند: متوجه نشده باشد. چرا شما درس را تعطیل کردید؟ فرمود: میترسم من هم که میآیم آراء اساتید خودم را رد میکنم، مثل همین آقا باشم! شیخ انصاری به گریه میافتد. این دو بزرگوار میگویند: سر درس شما صدها مجتهد هستند. از آن کسی که میخواهی حرفش را رد کنی، شاگردان دفاع میکنند. شما نمیتوانی به راحتی حرف دیگری را رد کنی، شیخ انصاری آنقدر مقام تقوای بالایی دارد، میگوید: نکند من حرف استاد خودم را رد کنم و مرادش را نفهمیدم و رد کردم! آنوقت ما به همین راحتی فهمیدیم. گاهی متأسفانه در بعضی مسائل خیلی تند میرویم. وقتی آدم وارد این میدان میشود همه حدود و شرعیات یادش میرود.
در کافی مرحوم کلینی هست که فرمودند: سه دسته هستند که از همه روز قیامت به خدا نزدیکتر هستند. روزی که قدرت دست توست، الآن رسانه و فضای مجازی یک قدرت است. روزنامه یک قدرت است. فرمود: اگر قدرتی دست تو رسید و از دست کسی ناراحت شدی ظلم نکن. نگو: باید او را بکوبم و له کنم. در حالات مرحوم آیت الله العظمی بروجردی(ره) دیدم. از امام(ره) نقل شده است که مرحوم حاج آقا مصطفی به امام گفته بود: من از چه کسی تقلید کنم؟ اعلم کیست؟ ایشان فرموده بود: آقای بروجردی. امام به آقای بروجردی خیلی علاقه داشتند. مرحوم حاج آقا مصطفی به امام فرموده بود: تقلید دو ملاک دارد، اعلم اعدل! اعلمیت آقای بروجردی برای شما ثابت شده اما عدالت ایشان چطور؟ ایشان فرمود: آقای بروجردی وقتی عصبانی میشود از مرز الهی رد نمیشود! شاهدش این داستان است که ایشان به یک مناسبتی در مورد یکی از گروههای سیاسی یک موضعگیری کرده بودند. نصیحت کرده بودند، صحبت کرده بودند و خواسته بودند، پیام داده بودند و اثر نکرده بود. در مدرسه فیضیه در درسشان فرمودند: این کاری که اینها میکنند امام زمان راضی نیست. نفوذ آیت الله العظمی بروجری زیاد بود. این بنده خدایی که مخاطب آقای بروجردی بود، شب به خانه آمده بود. صاحبخانه حرف آقای بروجردی را شنیده بود. به این آقا گفته بود: امشب اثاثیهات را بیرون ببر! منزل یکی از بستگان آیت الله العظمی بروجردی میآید و میگوید: قصه ما این است. بعد از صحبت آقا من بیرون شدم. من رفتم و زن و بچهام را به شما سپردم! این صبح میآید و به آقا میگوید. آقای بروجردی فرمود: برو به صاحبخانه بگو تا امروز این زن و بچه مستأجر تو بودند، از امروز مستأجر من هستند! اول ماه به اول ماه اجارهات را از من بگیر! من یک حرفی زدم برای خدا زدم. معنایش این نیست تا هرجا پیش بروم. مرحوم علامه مجلسی(ره) در مرآت العقول میفرماید: ما اولیای خدا و علمای گذشته را درک کردیم. عبادت را در نماز و روزه خلاصه نمیکردند. بندگی خدا و مسلمانی شما وقتی ثابت میشود که مواظب آبروی مردم باشید. نماز خواندی و روزه گرفتی و سفر حج بروی عبادت نیست، همه عبادت در این خلاصه نمیشود. اگر برای آبروی مردم توقف کردی، نشانهی عبودیت است.
شریعتی: انشاءالله خداوند توفیق عمل به این آموزهها را به همه ما عنایت کند.