برنامه سمت خدا موضوع برنامه : سیره تربیتی حضرت یوسف (ع) در قرآن کریم كارشناس : حجت الاسلام والمسلمين عابدینی تاريخ پخش : 13-05-97 بسم الله الرحمن الرحیم و صلی الله علی محمد و آله الطاهرین سر و سامان من و بی سر و سامانی من *** حُسن کنعانی تو، مصر پریشانی من روز و شب فکر تو یک لحظه رهایم نکند *** من به زندان تو أم یا که تو زندانی من آن همه تیغ و ترنجی که به خون غلتیدند *** بین عشاق گواهند به حیرانی من دیده‌ای یا که شنیدی که بت دیگر را *** می‌پرستیده بتی قدر مسلمانی من زده‌ام چوب حراجی به دلم تا ببری *** ای گران جانی تو مایه‌ی ارزانی من خواب نادیده فقط قصد هلاکم داری *** کار تعبیر تو افتاده به قربانی من زیر شمشیر غمت رقص کنان باید رفت *** ای کمر بسته در اندیشه‌ی ویرانی من میدَرم هرچه حجاب هست که شاید بشود *** زخم پیراهن تو، جامه‌ی عریانی من شریعتی: سلام می‌کنم به همه شما، به سمت خدای امروز خیلی خوش آمدید. انشاءالله هرجا هستید خداوند متعال پشت و پناه شما باشد. حاج آقای عابدینی سلام علیکم و رحمة الله، خیلی خوش آمدید. حاج آقای عابدینی: سلام علیکم و رحمة الله، خدمت حضرتعالی و همه بینندگان و شنوندگان عزیز عرض سلام دارم. شریعتی: خیلی خوشحالیم که اولین روز هفته با شما قصه‌ی حضرت یوسف شروع می‌شود و نکات نابی که در سایه‌ی آیات نورانی قرآن کریم قرار هست بشنویم. بحث ما قصه حضرت یوسف(ع) بود، آیه 36 سوره یوسف(ع) «وَ دَخَلَ مَعَهُ السِّجْنَ فَتَيانِ» دوستانی که می‌خواهند آیات قرآن کریم را تطبیق بدهند، صفحه 239، آیه 36 سوره یوسف را برای ما شرح خواهند داد. حاج آقای عابدینی: (قرائت دعای سلامت امام زمان) عرض سلام داریم خدمت بقیة الله الاعظم، انشاءالله همه ما جزء سربازان حضرت باشیم و انشاءالله از ما و افعال ما راضی باشند طوری که مورد رضایت ایشان باشد. سختی‌هایی که مردم امروز تحمل می‌کنند و می‌گذرد برای همه سخت است و اینگونه نیست که ما ادراک نکنیم. ما هم در متن این زندگی هستیم، گاهی بعضی دوستان احساس می‌کنند اگر به بعضی گفتارها مشغول می‌شویم معلوم است که غافل از این مسائل هستیم. نه! هیچکسی نیست که با مردم زندگی کند و رفت و آمد و ارتباط داشته باشد، الا اینکه این سختی‌ها برای او ملموس است، مثل خود مردم. منتهی علت خیلی از این مشکلات که ایجاد شده غیر از مسائلی که ممکن است به خارج از کشور برگردد که بعضی از آن هست، بیشتر مربوط به ساخته نبودن ما و حالتی است که ممکن است در ما شکل گرفته باشد و بلد نشدیم در مواقع بحران چطور از خود گذشتگی نشان بدهیم، حقوق خودمان را رعایت کنیم. بیان این قصه‌های قرآنی با اینکه بسیاری از این در دوران سختی مسلمین نازل شده، چه در دوران مکه که پیغمبر اکرم سیزده سال در سختی کامل بودند، تحت محاصره اقتصادی بودند و چه دورانی که در مدینه بودند، ده سالی که در مدینه بودند سالی چند جنگ واقع شده بود، لذا فشار و سختی بسیار بود اما این سوره‌ها را خدای سبحان برای همین مواقع نازل کرده و حل همین مسائل درونش است و اگر به اینها پرداخته می‌شود از باب یک بحث جدا نیست. از باب این است که حل این مسائل با رجوع به اینها امکان پذیر می‌شود، چنانچه در خود آینده قصه که چند آیه بعد است اصلاً یوسف (ع) وقتی از زندان با آن تعبیر خواب آزاد می‌شود، بحران اقتصادی و قحطی که در آن کشور آمده بود می‌خواست مدیریت اقتصادی کند و آنجا را حل می‌کند و مردم را از یک فشار عظیمی که جلوی رویشان قرار داشت، قبل از آمدن او، مدیریت می‌کند. یعنی این ناظر است به حل بسیاری از مسائل ما. فکر نکنید این یک چیز جداست حتی قسمت‌هایی که مربوط به زلیخا و یوسف بود، اینطور نیست که بی ربط به حل مشکلات امروز ما باشد. خیلی از چنین مسائلی امروز محقق شده و می‌شود و جوان‌های ما مبتلا هستند، روشی که بتوانند این را به طریق صحیح هدایت کنند و به طریق الهی حل کنند و عاقبت بخیری به دنبالش بیاید در همین است. عمده بحث ما در اینجا تطبیق این مسائل با بحث است. قصد ما نقل تاریخ نیست. قصد قرآن هم گفتن از تاریخ نیست، کار قرآن هدایتگری است. این مقدمه از باب پیامک‌هایی بود که به دست ما رسیده بود. از اینکه دوستان حساسیت دارند که طریق یک جامعه اسلامی به سمت کمال باشد، بی تفاوت نیستند این برای ما نعمت است. ما هم در حد توانمان قصد داریم در همین راستا حرکت کنیم.