حسادت باعث شد حضرت یوسف بی گناه و معصوم و نوجوان در چاه بیافتد. لاوی گفت: من نمیگذارم او را بکشید. برای همین خدا به او عنایتی کرد و نسل نبوت را در او قرار داد. گفت: او را در چاه بیاندازید که دور از چشم ما از بین برود. او را به قصد کشتن در چاه انداختند. حسادت باعث شد که حضرت یوسف چهل سال صدمه ببیند و از خانوادهاش دور باشد. چندین سال زندان برود، همه اینها برای حسادت برادران بود. یا مثلاً دربارهی اهلبیت داریم، چرا اینقدر اهلبیت و پیغمبر را اذیت کردند؟ چرا حضرت علی را خانهنشین کردند؟ چرا حضرت زهرا را به شهادت رساندند؟ چرا امامان ما را اینقدر شکنجه دادند؟ «أَمْ يَحْسُدُونَ النَّاسَ عَلى ما آتاهُمُ اللَّهُ مِنْ فَضْلِهِ» (نساء/54) یعنی خدا یک نفر را بخاطر اینکه ظرفیت دارد بالا میبرد. یا اینکه خدا از روی اختیار و حکمتی که دارد یک نفر را بالا میبرد. آیا این انگشت کوچک میتواند به این بغلی بگوید: چرا این را بلند خلق کردی؟ حدیث داریم اگر همه موجودات یکسان بودند عالم در هم میپیچید. مثل یک کارخانهای که باید کاسه و کوزه بزند، جنس جور باشد. باید یک انگشت بزرگتر باشد وگرنه کارها انجام نمیشود. به امامان ما میگفتند: که چرا خدا اینقدر به شما علم داده است؟ چرا اینقدر کرامت دارند و فوق العاده هستند؟ تو باید تلاش کنی زیر سایهی امام، ولی خدا، برادران یوسف باید بگویند: حسنهایی که یوسف دارد خدا به ما هم بدهد. یا خودشان را کنار برادر بزرگتر زمین بزنند وقتی با او قاطی شدی، یگانه شدی و عاشقش شدی، اخلاق و صفات برای شما هم میآید. همانطور که در زلیخا پایان کار آمد. زلیخا هم خدایی شد، تبدیل شد. اول بت پرست بود، دعوت به گناه کرد ولی چون عاشق شد و هستیاش را فدای حضرت یوسف کرد، همان اخلاق و صفات در او آمد. پس راه عقب افتادگی این نیست که طرف مقابل را زمین بزنیم که جلو بیافتیم. آدم دوست دارد خوب باشد و مثل خوبها باشد. لذا آیه قرآن میفرماید: اینها حسادت ورزیدند، حسادت باعث شد اینها را خانه نشین کنند. هر سؤالی را پاسخ میدهد. استدلالهای امام جواد هشت ساله در مقابل مأمون، باعث میشد متحیر بمانند. اینها باعث میشد نقشه قتل امام را بکشند. حسادت، یعنی آدم حسود امامش را هم میکشد. آدم حسود یوسف صدیق را هم نابود میکند. مواظب باشیم.