یا اکرمه پسر ابوجهل، ابوجهل فرمانده جنگ بدر است. مردم ما ابوجهل را می‌شناسند، ابوجهل خیلی بد کرده است. پسرش هم آدم خونریز و جنایتکاری بود. یک کسی واسطه شد یا رسول الله! این اکرمه را ببخش. پیغمبر فرمود: می‌بخشم! در فتح مکه پیامبر اعلام عفو عمومی داد اما چند نفر را اسم برد که اینها را نمی‌بخشد. یکی همین اکرمه بود. اکرمه را هم بخشید! یکی صفوان بود. همان صفوان را بخشید. در فیلم محمد رسول الله همه دیدند وحشی را که روی سینه حمزه(ع) نشست. همان وحشی هم اسلام آورد و عذرخواهی کرد و پیامبر او را بخشید و گفت: مقابل چشم من نیا. در یک شهر و روستای دیگر برو و زندگی کن. یعنی نگاه اول نگاه مهرورزی است با بالاترین دشمن، دشمنی که اعتقادات ما را قبول ندارد. افکار ما را قبول ندارد و به ما چقدر بدی کرده است. اینها رفتار پیامبر با مشرکین است. سؤال: آیا پیامبر فقط با نرم خویی با آنها رفتار کرده است؟ نه، آنجا هم که شدت عمل لازم بوده به خرج داده است. «أَشِدَّاءُ عَلَى الْكُفَّارِ رُحَماءُ بَيْنَهُم» (فتح/29) فقط نرمی نیست. ما گاهی وقت‌ها برش‌هایی را از زندگی پیامبر را می‌آوریم برای اثبات حرف خودمان، مثلاً کسی ممکن است شدت عمل پیغمبر را اسنادی بیاورد، بعد بگوید: پیغمبر این بوده است. نرم خویی‌های پیامبر را ببینیم، شدت عمل او را هم ببینیم، چون گاهی وقت‌ها دشمن کیان اسلام را هدف قرار می‌دهد. الآن هدفی که آمریکایی‌ها دارند این است که اسلام نباشد. چرا؟ گرایش به اسلام را نگاه می‌کنند. در آمریکای شمالی، آمریکای مرکزی، آمریکای جنوبی، اروپا، خود بی‌بی‌سی اطلاع می‌دهد که سال 2050 آمار مسلمان‌ها چه خواهد شد. خرید و فروش قرآن، از گسترش اسلام می‌ترسند. با همین دشمن هم نباید بی تقوایی کنیم. یعنی هر نوع دشمنی، دشمن کینه‌توز، دشمن سنگدل، دشمن قاتل، با همان هم در حد خودش. قرآن می‌فرماید: «لا یُسرف فی القتل» در کشتن زیاده‌روی نکنید. به قول حاج آقای قرائتی می‌فرمایند: یعنی دو سه نفر را می‌شود کشت؟ نه، چون زمان جاهلیت یک طوری بود که یک نفر را می‌کشتند او می‌رفت ده نفر را می‌کشت. اسلام فرمود: یک نفر به یک نفر، یا چشم یک کسی را مثلاً آسیب زده است. چشم به چشم، گوش به گوش، نفر به نفر، اینها همان تقوا هست. حتی پر‌رنگ‌ترین دشمن، ما باید تقوا را رعایت کنیم. حاج آقای قرائتی فرمود: کربلا را با نقاشی‌هایی که پرده خوانی بود، معرفی می‌کردند. شمر را زشت می‌کشیدند، یک آدم با سبیل بلند و چهره زشت، امام صادق(ع) به یکی از یارانش فرمود: تو یک عیبی داری. وقتی بحث می‌کنی با آنهایی که اسلام را قبول ندارند، حرف حق آنها را هم قبول نمی‌کنند. ماست سفید است، باز تلاش می‌کند یک کاری کند یک چیز دیگر بگوید. دوست دارد ساز مخالف بزند. این همان بی تقوایی است. ممکن است ما با کسی مخالف هستیم، سی درصد حرف‌هایش درست است، حق را بپذیریم. ظلم نکنیم، حق را زیر پا نگذاریم. در جلسات آینده خواهیم گفت: پیامبر با منافقین چه کرد. با اهل کتاب، مسیحی و یهودی که حقانیت پیامبر را می‌دانسته، یقین داشته این آقایی که آمده علائمش در تورات و انجیل آمده است و این همان نفر است. این سرزمین همان سرزمینی است که بشارت آن داده شده است. شریعتی: این روزها ما حرف کسی که هم درس و هم بحث ما، هم دین و هم آئین ماست نمی‌پذیریم فقط به خاطر اینکه اختلاف سلیقه دارد. توهین و تهمت می‌زنیم. حاج آقای بهشتی: اینها ضرورت بحث تقواست، چرا هر جمعه یک امام جمعه سفارش به تقوا بکند؟ نیاز ما به شنیدن بحث تقوا جدی است.