آن چیزی که آدم خبره و با هوش، آدمی که نمی‌گذارد به نتیجه برسد، کارنامه را ببیند و غافلگیر شود و تعجب کند، از همین الآن کارنامه فردا را درست می‌کند، آدم‌های باهوش معمولاً کمتر غافلگیر می‌‌شوند. چون گناه حاصل جهل است. آدمی که می‌داند سعی می‌‌کند در همین کارنامه فردا را درست کند. یکباره فریاد نزند ای اینها برای من نیست. چرا عمل‌های صالح من نیست؟ خرابش کردی. پیامبر می‌گوید: دیدم آتشی می‌آمد و خانه‌ای از بین می‌رفت، آتشی می‌فرستیم، می‌گویم: این عمل خیر من است، منتظر هستم پاسخش را ببینم، حبط کردم و سوزاندم. اهل‌بیت(ع) گفتند ما عمل کنیم. پس معنای آرامش قلبی بحث طاعت الهی شد، به فرمایش امیرالمؤمنین(ع). چه چیزهایی باعث می‌شود من از این طاعت سر باز بزنم؟ «إِنَّ الْإِنْسانَ لَيَطْغى أَنْ رَآهُ اسْتَغْنى» (علق/6و7) رؤیت استغناء، همین که آدم خیال کند خبری است. استغناء علمی! یکوقت راننده کامیون گفت: حاج آقا می‌دانی ما کی تصادف می‌کنیم؟ موقعی که بگوییم: ما دیگر اوستای جاده هستیم. دیگر تصادف برای جوجه راننده‌هاست. آن روز دقت آدم پایین می‌آید. علمیت است، درس خوانده است، دکتر شده، ثروت زیادی دارد. اینها را خودم بدست آوردم و خودش را موضوع ببیند. نمی‌گوید: «هذا من فضل ربّی». حضرت آیت الله جوادی می‌فرمودند: خدا یک کارت شناسایی برای همه صادر کرده و رویش نوشته: «أَنْتُمُ الْفُقَراءُ إِلَى اللَّهِ» (فاطر/15) مردم شما به سوی خدا فقیر هستید و چیزی ندارید. ظرف خالی هستید اما وقتی آدم دروغ دید، در ظرفش چیزی احساس کرد آنوقت طغیان می‌کند. خاصیت آدم این است. شیطان به این روش عبادت‌های ما را باطل می‌کند، عُجب، آقا ریا نشود من نماز شبم را در یک پستو در اتاق خانه می‌خوانم ولی بعد اتفاقی می‌افتد می‌گویم: این منم طاووس علیین شده! عُجب می‌گیرد. آن عبادت باعث تخریب تو می‌شود. اینها نکات اخلاقی است که یکوقت‌ها بدون اینکه بفهمیم دچارش می‌شویم. آدم باهوش حواسش جمع است از اهل‌بیت(ع) دستور می‌گیرد. حواست باشد وقتی عبادت کردی به واسطه عبادتت فخر نداشته باشی. استکبار عبادت نداشته باشی. استصغار معصیت نداشته باشی. معصیت گناهی را کوچک نشماری. یک شب هزار شب نمی‌شود. گناه بزرگ است و هرچقدر بگویم کوچک است، نافرمانی او که هست.