بنده خدایی به من گفت: حاج آقا من نماز نمیخوانم ولی طبیعت را که میبینم اینقدر اشک میریزم، اینقدر یاد خدا میکنم. این جای نماز قبول میشود؟ گفتم: یاد خدا کردن چیز خوبی است اما نه تو تعیین میکنی و نه خدا تعیین کرده است. هرموقع در تعارض قرار گرفتی بین من، مَنیت کثیفترین چیزی است که شیطان به انسانها تزریق میکند. هر موقع بین من و خدا در دوراهی قرار گرفتی، مرا انتخاب کردی باختی. خدا را انتخاب کردی بردی. در هر موضوعی هست. حلال و حرام، حاج آقا من اینقدر به فقرا کمک میکنم، من خمس و وجوهات شرعی نمیدهم ولی اینقدر به فقرا کمک میکنم. من تعیین میکنم این بهتر است، این واجبتر از آن است. هرموقع تعارض بین من و خدا ایجاد شد. من خیلی دعا و قرآن میخوانم، ولی حجابم اینطور است. حد حجاب را خدا تعیین میکند یا من؟ وقتی من جلوتر از خدا قرار گرفت بد است.
من از درمان و درد و وصل و هجران *** پسندم آنچه را جانان پسندد
یکوقت نفس میگوید: نه، آنچه من دوست دارم. لذا نفس بکوقت به عبادت سوق میدهد منتهی عبادت ریایی. نماز بخوانیم که فلانی ببیند. صدقه میدهی که مشهور شوی، رضایت نفس پیدا کنی، خوشحال شوم از این کار، هرجا دیدی خدا نیست رهایش کن. خدا اسم رمز است. من و خدا، جنگ نفس و خدا جنگی است که وقتی گروهی از جهاد نزد پیامبر آمدند، اظهار سختی کردند. پیغمبر فرمودند: یک جهادی به نام جهاد اکبر هست. گفتند: بزرگتر از این که دیگر خیلی سخت است. کشته و مجروح شدیم، از این جهاد عظیمتر هست! فرمودند: جهاد با نفس، دلت میخواهد یا او از تو میخواهد. جهاد با نفس یعنی آنجا که دیدم تمایل هست،
شریعتی: یعنی اگر ما تلاش کردیم، مثل کنکوریها که تلاش کردند، امروز به جایی میرسند که احساس میکنند نتیجه آنطور که باید میشده، نشده است. آنوقت اینجا بین من و خدا قرار داریم، خدا خواسته اینطور شود. همین که تلاش کردیم، کافی است. همین آرامبخش است.