یک موقع هست میبینید این واسطههای کمی دارد مثل خوابی که حضرت یوسف(ع) در ابتدای کودکی دید که خورشید و ماه و یازده ستاره بر او سجده کردند. یازده ستاره تعبیر به برادرها شد و خورشید و ماه هم به پدر و خالهاش تعبیر شد. شخصی نزد ابن سیرین که معبر خواب بود، آمد. ابن سیرین خیلی زیبا بود. خانمی عاشق او شد و نمیدانست چه کند. پارچهای سفارش داد و خواست که به خانه بیاورند. وقتی ابن سیرین پارچه را آورد، این خانم در را قفل کرد و از او تقاضا کرد. ابن سیرین خودش را آلوده کرد که این بدش بیاید و بعد از آن این عنایت به او شد و ابن سیرین معبر خواب شد. شخصی نزد ابن سیرین آمد و گفت: خواب دیدم دهانهای مردم را مُهر میکنم. ابن سیرین تفسیر کرد تو اذان گو هستی. مؤذن هستی و در صبحهای ماه مبارک رمضان، مردم با اذان تو میفهمند که دیگر نباید بخورند. این مُهر کردن امساک است. در یک بیان دیگری دارد که تو بی وقت و زود اذان میگویی. این مُهر کردن دهان برای این است که زودتر اذان میگویی مردم را از حدی که باید بیش از این امکان دارد، زودتر این دهان را مُهر کردی. تا حدی علم حصولی و اکتسابی هست و برای بعضی با طهارت امکان دارد اما آنجایی که یقینی باشد آن موهوبی و لَدُنی از جانب خداست. مثل علم تعبیر خوابی که خدای متعال به یوسف(ع) داد. وقتی به این دو نفر میگوید: یکی از شما ساقی شاه میشوید و دیگری میگوید: پرندهها از سر من نان میخورند، میگوید: تو سه روز دیگر تو اعدام میشوی و همانجا میمانی تا پرندگان از سر تو میخورند. آنچنان این را با قاطعیت میگوید که دیگر هیچ شکی نمیکند اما هر معبری وقتی بخواهد تعبیر کند با احتمال میگوید چون علم لَدنی نیست مگر این علم از جانب خدا باشد.