استادی داشتیم میگفت: یکی از اساتیدشان در یک مسألهای بارها وعده میداد که یک چیزی را خواهم گفت. ما خیلی مشتاق شده بودیم به شنیدن آن مطلب و ایشان هم هی احاله به بعد میداد. بالاخره یک شب در خواب دیدم که مفصل برای من گفت. فردا نزد ایشان آمد و گفتم: نظر شما در رابطه با این مسأله این نیست؟ یکی یکی گفتم و ایشان تعجب کرد. گفت: اینها منحصر به من بوده و تا به حال جایی نوشته نشده است. گفت: من دیشب شما را در خواب دیدم و اینها را برای من گفتید. خواب برای انسان یک دانشگاه است. همه ما محضر الهی را در خواب ادراک میکنیم، منتهی کدام یک از ما حواسمان بوده است. مثل عالم «الست» که قبل از این عالم برای همه ما بوده است. اما چه کسی یادش است؟ بعضی میگویند: ما یادمان است. بعضی بزرگان گفتند: ما یادمان هست که چطور در آن عالم از ما عهد گرفتند؟ لذا خواب ما چون غافلانه است ما وارد آن دانشگاه میشویم، به آن محضرت عظیم که اول و آخر عالم را یک جا امکان دارد ببینیم. به هر مقدار حضور انسان و تمرکز انسان بیشتر باشد، یکجا دیدن نقشه عالم در آنجا محقق است. خدا این را به عنوان یک فرصت قرار داده و آنها هم به عنوان یک فرصت استفاده میکنند. خوابشان خواب از دست دادن نیست. این هم یک بخشی از زندگیشان است که در آن بخش هم سیر دارند. لذا سیرشان ادامه دارد و متوقف نمیشود. شریعتی: همه ما این خواب را میبینیم و دنبال این هستیم که چه پیامی برای ما دارد. شاید با این مباحث بتوانیم به آنجایی برسیم که لااقل بتوانیم تشخیص بدهیم که این خواب ما از چه سنخ و جنس خوابهایی است. آیا اساساً تعبیر دارد یا ندارد.