امام صادق فرمود: دوستان چند دسته هستند. بعضی مثل غذا هستند. آدم همیشه به آنها احتیاج دارد. اینها خردمندان و عاقلان هستند. بعضی دوستان مثل مرض و بیماری هستند. اینها آزار دهنده است. اینها دوستان بی خرد هستند. بعضی از دوستان مثل دوا هستند. در بحران‌ها به کار می‌آیند. گاهی آدم یکباره می‌بیند زندگی‌اش را باخته است. اموالش را باخته است. اینها معلوم می‌شود دوستان چه کسانی هستند که می‌آیند کمکش می‌کنند. یک کسی پدرش از یاران امام صادق(ع) بود. در کوفه زندگی می‌کند، پدرش از دنیا رفت و مالی برایش به جا نگذاشته بود. یکی دو روز از فوت پدرش گذشت، یکی از دوستان پدرش سراغ این پسر آمد. تسلیت گفت، به او گفت: پدرت مالی برایت گذاشته که خودت و مادرت را بتوانی اداره کنی؟ هزار درهم به این پسر داد. این دوست مثل دواست. با این سرمایه‌گذاری کن و هروقت دارایی پیدا کردی پول مرا برگردان. این پسر نزد مادرش آمد و گفت: مادرجان غصه نخور. دوست پدر هزار درهم به ما داد تا سرمایه‌گذاری کنیم. دوست دیگری آمد مقداری پارچه به او داد. در مغازه کسب و کاری راه انداخت و خیلی زود به سودآوری رسید. ایام حج آمد به مادرش گفت: من دلم هوای مکه را کرده است. مادر گفت: پول مردم چه می‌شود؟ هزار درهم قرض مردم، گفت: آن را آماده می‌کنم و به او می‌دهم. هزار درهم را به او داد. گفت: من نیازی ندارم. گفت: می‌خواهم مکه بروم، نباید دینی به گردن من باشد. مرسوم بوده که شیعه‌ها بعد از مکه به مدینه برای زیارت امامشان می‌رفتند. خانه امام صادق(ع) آمد، جمعیت زیادی بود. این هم کم سن و سال بود. آخرهای جمعیت ایستاد تا خلوت شد. سلام کرد و به امام صادق گفت: من پسر فلانی هستم. امام فرمود: پدرت چطور است؟ گفت: پدرم از دنیا رفت. مالی بر جا گذاشت؟ گفت: نه. یکی از دوستان پدرم هزار درهم به من داد تا سرمایه‌گذاری کنم. من هم کسب و کاری راه‌اندازی کردم، آمدم مکه... هنوز حرفش تمام نشده بود، امام با حالتی فرمود: هزار درهم آن شخص چه شد؟ گفت: هزار درهم را به او دادم. امام فرمود: احسنت، آفرین که پول مردم را برگرداندی. یک نصیحتی به تو بکنم اینکه امانتداری را همیشه مراقبت کن، خدا به تو کمک می‌کند. اگر در مال مردم امانتدار باشی، در مال مردم هم شریک می‌شوی و به تو اعتماد می‌کنند. الآن پدری از دنیا می‌رود و چند جوان دارد. کار ندارند، سرمایه ندارند، مغازه ندارند. دوستان پدر بیایند کمک کنند. جوان هم باید امانتداری بکند، وفاداری به خرج بدهد. مال مردم را خیانت نکند. حدیث داریم پدر شما از دنیا رفت به دیدن دوستان پدرتان بروید. ارتباطات قبلی را حفظ کنید. چقدر حدیث داریم که بهترین دوست کسی است که تو را کمک کند بر طاعت خدا و جلوی معصیت تو را بگیرد. بهترین دوست کسی است که از تو انتقاد کند و بدی‌های تو را توضیح بدهد و جلوی خسارت بیشتر را بگیرد. بهترین دوست، دوستان قدیمی تو هستند. بهترین دوست کسی است که وقتی نگاهش می‌کنی یاد خدا بیافتی. بهترین دوست کسی است که وقتی برایت حرف می‌زند در تو تأثیر می‌گذارد و تو را به آخرت ترغیب می‌کند.