ما یک بحث خواب داریم، یک بحث خواب دیدن داریم، این دو به همدیگر به شدت مرتبط هستند. یعنی ما در رابطه با خواب هرچقدر دقت کنیم که خوابهای ما طبیعی باشد و از افراط و تفریط به دور باشد، قطعاً در خواب دیدنهای ما تأثیر دارد، چون بین نظام روح و نظام جسم و بدن ما یک ارتباط تنگاتنگ است، اگر بدن عدم تعادل داشته باشد قطعاً این عدم تعادل به نظام روحی هم سرایت میکند و در خواب دیدنها تأثیر میگذارد. همین بحث را جلسه گذشته داشتیم که نظام بدن ما که خوابیدن برایش مطرح میشود، اگر مزاجهای مختلفی که در بدن ما هست، این اخلاط چهارگانه و مزاجهای مختلفی که مترتب بر آن میشود، اینها هرچقدر رعایت بیشتری شده باشد، قطعاً در خوابها به سمت خوابهای صادقتر کشیده میشود. هرچقدر در مراقبات روز و روزهایمان بیشتر دقت کنیم، خوابها زلالتر است. هم در نظام روحی، هم در نظام جسمی، هرچقدر این رعایتها بیشتر شود، آن موقع این حقیقت خواب، حقیقت ارتباط با عالم غیب است. یعنی انسان به تعبیری که خدای سبحان در قرآن میفرماید، در وقت خوابیدن روح انسان را خدا توفی میکند و خدا تحویل میگیرد و انسان به محضر ربوبی بار پیدا میکند، با خوابیدن، یعنی تعلقات و اشتغالاتی که در روز بوده و او را مشغول میکرد از اینکه به محضر ربوبی بار پیدا کند، چون آنجا رابطه دائمی هست اما ما با کثرتها و غفلتهایمان خودمان را دور میکنیم. با اشتغالاتمان خودمان را دور میکنیم. گاهی حتی میخواهیم حواسمان را جمع کنیم دور میشویم. چون آن حقیقت هست، رابطه فطری هست، در وقت خواب این حقیقت آشکارتر میشود. انسان برای اینکه به محضر ربوبی بار پیدا کند به مراتب باطن عالم راه پیدا میکند و چون به مراتب باطن عالم راه پیدا میکند هرچقدر سنخیت بیشتری پیدا کرده باشد، آمادگی بیشتری پیدا کرده باشد، وقتی آنجا راه پیدا میکند، حقایق بیشتری را همراه خودش میآورد. اما هرچه این وجود شلوغتر باشد و پیچیدهتر شده باشد، وقتی دارد برمیگردد اینقدر هی دور میشود تا وقتی این خواب را میبیند حتی معبرهای دقیق هم نمیتوانند این را برگردانند به آن حقیقتی که دیده است.