به همان نسبتی که این دنیا یک حلقهای در بیابانهاست، این صورت نسبت به آن معنا مثل یک حلقهای در بیابانهاست. کسی که به آن راه پیدا میکند، حیرت و عظمت آن عالم آنچنان او را اخذ میکند، چطور آن صورتگر قدرت پیدا کرده حقیقت عظیم را در این گل خلاصه میکند. این قدرت انسان است که خدا به او داده است. خدا چقدر انسان را عظیم خلق کرده و هرکدام از اینها تواناییهای شگرفی است که خدا در انسان قرار داده و بدون استفاده از آن عبور میکنیم. در خلیفه بودن این ظرفیت است که میتواند نسبت بین همه اشیاء و حقایق آنها را، «وَ عَلَّمَ آدَمَ الْأَسْماء» (بقره/31) همین است. در روایت دارد اسم همه اشیاء، یعنی رابطه بین همه اشیاء را خدای سبحان به انسان تعلیم داده است. عجیب است که همه این هستی که در عالم خارج هست در وجود انسان محقق است. تمام این تنزلی که در هستی نسبت به همه هستی محقق شده و این نازلهها از مرتبه اسماء تجلی پیدا کردند تا اینجا آمدند و مراحل عالم اسماء، عالم عقول، عالم خیال را طی کردند تا به عالم ماده رسیدند، همه اینها در وجود انسان محقق است. لذا انسان میتواند خوابی که ببیند، به نسبت همه هستی مرتبط شود. لذا به انسان عالم صغیر میگویند و به عالَم انسان کبیر میگویند. یعنی عالم تفسیر انسان است و انسان نمونه همه عالم است. لذا در خواب، اگر میگوییم انسان با حقیقت عالی خودش محقق میشود، چون حقیقت عالی انسان مرتبط با همه هستی است و گسترده همه هستی است. لذا انسان خودش را در خواب میبیند. با خودش در خواب مرتبط است. با اینکه او خودش ازل و ابد را شامل میشود. گذشته و آینده و حال را شامل میشود. وقتی مرتبط میشود دیگر آنجا زمان ندارد. آنجا هرچقدر این وجود سعه پیدا کرده باشد، ارتباط با او باعث میشود همه چیز را ببیند. لازم است بدانیم چه اخباری در کار است و ما چقدر به این ساده بودنها و سطحی نگریها راضی هستیم. چقدر انسان خسران میکند در بهرهمندیاش، ابر کامپیوتری که با ابر برنامهریزی مسلط شده باشد و دست یک بچه بدهند که فقط بازی بکند. هرکس بیاید تعجب میکند و میگوید: این بچه با یک گوشی ساده هم میتواند بازی کند. اولیای الهی به ما نگاه کنند خندهشان میگیرد که ما با این عظمت وجود و استعداد داریم خاک بازی میکنیم و باور به غیر از این نداریم.