امام صادق(ع) فرمود: بالاترین نعمتی که در این جهان قابل توصیف هست، این است که خدا به پدر و مادری فرزندی بدهد، به سن نوجوانی برسد. مقابل پدر و مادر راه برود. حضرت ابراهیم رسیده، نه اینکه مانند حضرت یعقوب فرزندان زیاد داشته باشد، یک بچه دارد ولی خدا میگوید: همین را بده. پسرش را صدا زد و گفت: «إِنِّي أَرى فِي الْمَنامِ أَنِّي أَذْبَحُكَ» (صافات/102) خواب پیامبر با خواب ما فرق دارد. وحی از چند طریق به پیامبران میرسد، یکی از طریق خواب است. پسرجان خدا به من فرمان داده تو را قربانی کنم. «فَانْظُرْ ما ذا تَرى» فکر کن ببینم نظر تو چیست؟ پسر گفت: پدر جان! «قالَ يا أَبَتِ افْعَلْ ما تُؤْمَرُ» امر خدا را انجام بده، «سَتَجِدُنِي إِنْ شاءَ اللَّهُ مِنَ الصَّابِرِينَ» حاجیان این ماجرا را مرور میکنند. سعی صفا و مروه که تمام شد، یک اقدام دیگر هم میکنند و از لباس احرام بیرون میآیند. این اقدام پنجم چیست؟ یک مقداری از ناخن یا موی خودشان را باید کوتاه کنند. اینها فلسفه دارد، یعنی گذشتن از خود، اول حاجی از پولش گذشت، از شغلش گذشت، از کارش گذشت، از شهرش گذشت، به مدینه آمد از لباسها گذشت. از زینتها گذشت. الآن یک لباس سفید ساده مثل همه شده است. حالا میگوید: از موی خودت هم بگذر. اینها را از خودت دور کن تا اخلاص در عبادت پیدا شود. پنج کار میشود که به اینها عمره میگویند. لباس احرام، گفتن لبیک، طواف، نماز طواف، سعی صفا و مروه و کوتاه کردن ناخن یا مو، حاجی از احرام بیرون میآید تا روز هشتم ذی الحجه که روز ترویه میشود. ترویه به تاریخ ما در ایران فردا هست، پس فردا عرفه، روز هشتم ذی الحجه روز ترویه، مجدداً لباس احرام میپوشند و لبیک میگویند. الآن دیگر تجمع فوق العاده زیادی است که به سمت عرفات بروند. اینجا دیگر از هتل و شهر و خیابان باید دل بکند و برود با خدای خودش در بیابان. دو سه کلاس خداوند برای حاجیان ترتیب داده است. یک کلاس در روز و یک کلاس در شب، در دنیا یک چنین تجمعی نداریم، خودجوش، از همه اقشار، اصناف، زبانها و نژادها، خیلی مترقی است. ای کاش میشد عالمان فرق مختلف دور هم جمع میشدند برای کیفیت بخشی به این اعمال.