🔰- استاد علامه طباطبايى مى‏فرمود: وقتى به فشار مادّى مبتلا گشته بودم و بروات در اثر جنگ به عراق نمى‏آمد، معيشت بنده هم از منافع ملكى بود كه در تبريز داشتم و هر چه مى‏شد قرض و نسيه كنم كرده بودم. خدمت استاد با ناراحتى مشرّف شدم تا جريان خود را بگويم خدمت ايشان كه در مدرسه‏ى بخارايى‏ها حجره‏اى داشتند و روزها آن جا مى‏آمدند رسيدم. بدون اين كه من سخنى بگويم فرمودند: الان از طرف يكى از خانواده‏هايم آمدند كه وضع حمل خانم است براى مخارج پولى بدهيد گفتم: ندارم. رفت و برگشت گفت: لااقل چند سيگارى براى قابله؟ گفتم ندارم. رفت از طرف خانواده ديگر آمدند، پول خواستند گفتم: ندارم. رفتند، اين گفتار را چنان با حالى خوش مى‏فرمودند كه من مشكل خود را فراموش كرده و نگفتم و برگشتم. 📚پاسداران حريم عشق، ج‏۶، ص: ۳۴۰ —————————‏ ‏‏🇮🇷 مجموعه‌ی فرهنگی سنگر 🇮🇷 ‏🇮🇷 سنگر جنگ نرم 🇮🇷 ‏🇮🇷 سنگر سردار دلها 🇮🇷