🖊📖
زندگی نامه شهید مرتضی علیزاده کرمانی.
ایشان بعد از پایان دوره پنجم ابتدایی در کارگاه نجاری ،کنار برادرش مشغول به کار شد.
روزهای جنگ بود ...
قبل از اینکه به سن سربازی برسه،
مرتضی زودتر کارهای اعزام به جبههی جنگ را انجام داد و برای آموزش به قزوین اعزام شد و جزء لشکر 88 زرهی قزوین بود.
پس از گذروندن سه ماه آموزشی،برای مرخصی دو روزِ به قم آمد ...
اون خدا حافظی آخرشون حال عجیبی داشت، نورِ خاصی در چهره ایشون بود. خداحافظی برای
ما خیلی سخت و سنگین بود ...💔
بعداز آموزشی به منطقه فکه اعزام شدن ...
از اونجا که
مرتضی قدِ بلندی داشت
برای دیده بانی در سنگر انتخاب شد ...
سرانجام در ۳۰ دی ماه سال ۱۳۶۴ بر اثر شلیک خمپاره به سنگرِ
مهمات ، سنگر منهدم میشه و بدن
مرتضی عزیزم
کاملاً میسوزه و به درجه رفیع شهادت میرسه. 😭😭
شناسایی پیکر ايشان غیر ممکن بود.
از خواست خداوند، فقط قسمتی از چکمه
مرتضی که با دست خودش ،روی زبانه چکمه اِسمش را نوشته بود ،سالم مانده بود.
مرتضی بسیار باخدا بود و نمازش رو اولِ وقت میخواند.
همیشه روی حجاب تعصب خاصی داشت ، تو این مدت کوتاه از عُمرش حتی یک بار لباس آستین کوتاه به تن نکرد.
ایشان بیاندازه دلسوز پدر و مادر بودن و احترام خاصی براشون قائل میشدن.
از نظر اخلاقی نسبت به برادرها و خواهرها خیلی مهربان بود ...
از مهربونی و چهره معصومِ
مرتضی هر چی بگم ،کم گفتم .
هیچ موقع خنده از روی لبانش نمیرفت.
چهره معصومِ ايشان هیچ گاه از ذهن دوستان و آشنایان نمیرود.
شهدای عزیزمون از اول انتخاب خداوند هستن
تا شهید نباشی، شهید نمیشوی🥀
┄┄┅┅┅❅❁❅┅┅┅┄┄
مرتضی جان،الهی همنشین
آقا مرتضی علی (ع) باشی عزیزم
" راوی : خواهر شهید "
┈┈•✾🥀🥀🥀✾•┈┈
دِماءُ الشُهَداءْ «چله ی شهدا»👇
🍃
@demao_shohada🍃
اللّهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّد وَ آلِ مُحَمَّد وَعَجِّل فَرَجَهُم