🔷روایت شهید مرتضی عطایی از رفاقتش با شهید مصطفی صدرزاده، به نقل از کتاب ابوعلی کجاست
🍃🌷شهید مرتضی عطایی روایت میکند: یک بار در ماشین نشسته بودیم و من داشتم از سید ابراهیم (نام جهادی شهید مصطفی صدرزاده) فیلم میگرفتم.
🕊آنجا به هم قول دادیم هر کدام از ما که زودتر شهید شد، نه تنها آن دیگری را شفاعت کند، بلکه به قول سید ابراهیم: «برود پای امام حسین(ع) بست بنشیند، تا امضای شهادت آن یکی را هم بگیرد.
هرکس این کار را نکرد شهید پستی است!»
من خندیدم و گفتم: «ولی تو زودتر از من میپری.»
یکدفعه سیدابراهیم گفت: «ما به هم قول شرف دادیم.»
☘سرانجام سید ابراهیم گوی سبقت را از مرتضی عطایی ربود و زودتر شهید شد.
شهید عطایی چند روز قبل از شهادت، با انتشار متن زیر خطاب به سید ابراهیم، از او میخواهد تا به وعدهاش عمل کند.
💫و او نیز به خیل شهیدان ملحق شد:
«صدرزاده، صدرنشین خیمهی اربابی. صدرزاده بودی که به صدر نشستی، شدی صدرنشین مجلس عشقبازان. ما که دستمان از ذیل مجلس هم کوتاه است.
🌹اصلاً ما را چه به مجلس عشقبازی! بیا و معرفت نثارمان کن. دعایی کن، شاید به روضههای باقر آلعبا سبک شدیم، اهل پرواز شدیم، پرنده شدیم.
🔅دمت گرم. هر وقت از جام سقا مست فیض شدی، نام ما را هم ببر. یادت که نرفته؟
🌼قول داده بودی. شاید به دعای ندبهی فردا صبحی، دست باکرامتی، زیر برات شهادت ما را هم امضا کرد. سلام سید ابراهیم. الوعده وفا.»
❣استجابت این خواستهی او مدت زیادی به طول نینجامید و در روز عرفه، ساعت یکونیم ظهر، قسمت او نیز رقم خورد.
او در لاذقیه با اصابت گلوله به گلویش به شهادت رسید و شعری که برای خود سروده بود محقق شد:
💚کاش اسم تو آخرین کلامم باشد
⚡پروانه شدن حسنختامم باشد
🕊مانند کبوتران در خون خفته
🌷عنوان "شهید" قبل نامم باشد.
─━━━⊱❅✿•❅•✿❅⊰━━━─
❣متوسلین به شهدا❣
🌹🍃🌹🍃🌹🍃🌹