كه جریان را برای خواهرم تعریف كردم ؛ روبروی قاب عكس برادرم🥀 ایستاده و گفتند : حمیدجان🥀 باز هم می‌خواهی بروم پیش شهید پلارك🥀 ؟خودت بیا و به من بگو كجا هستی تا قلبم مطمئن شود😭 ،‌می‌گویند این قبر برای شماست یكی از اقوام ما كه از این جریانات اطلاعی نداشت ، در خوابی صادقانه مشاهده كرده بود كه شهید حمیدرضا ‌گفته بود : همان شهید قبر وسطی بوستان نهج البلاغه هستم 😭 به روایت از برادر بزرگترشهید🥀 : برادر شهیدم🥀 ، نخستین بار در مهر سال 1361 در عملیات والفجر مقدماتی از لشكر 27 محمد رسول‌الله (ص) در منطقه عمومی فكه حضور یافت ؛ بنده نیز از تیپ سیدالشهدا (ع)🥀 به منطقه اعزام شده بودم . بعد از عملیات ، به دو كوهه برگشتیم ، برادرم🥀را در آنجا ملاقات كردم ؛ نگاهم به نگاهش بود ، با قدی نسبتاً كوتاهتر از بنده و كلاهی كه روی سرش داشت ، با حالت غبطه و حسرت از اینكه به شهادت نرسیده بود ، به من نگاه می‌كرد 😭 🍃┅🦋🍃┅─╮ ╰─┅🍃🦋🍃