یادم هست در جبهه جنوب بودیم.بچه‌ها با کاظم خیلی عیاق بودند.یک بار تنها کیرش اواردم و بهش گفتم:کاظم،برام از نمازش میگی؟اولش قبول نکرد.ولی وقتی اصرار کردم،شروع کرد گفتن. چند جمله بهم گفت که هنوز در ذهنم مانده.کاظم گفت:(آقای...نماز شب آدم رو باادب و با اخلاق می‌کنه.و اخلاق حَسَنه بهش میده.ان وقت خدا میشه استاد اخلاقش.وقتی هم که خدا بشه معلم اخلاق انسان،همه چیزش رو درست می‌کنه و کارش رِله میشه) بعد تعبیر جالبی به کار برد؛گفت:(به‌خدا،نمازشب‌زمین و آسمون رو به هم می‌دوزه!) دوران زیبای حضور در کنار کاظم خیلی زود به پایان رسید.همان طور که بارها گفته بود.در اواخر سال۱۳۶۶در ارتفاعات غرب کشور،زندگی دنیایی اما عرفانی خود را با شهادت به تکامل رساند.در کنار دوستانش در امامزاده یحیی(علیه‌السلام)در شهر سمنان آرام‌ گرفت.¹ ۱_مطالب زیبای این شهید همراه با ده ها خاطره دیگر از ایشان در کتاب سه ماه رویایی که توسط نشر شهید هادی منتشر شده میتوانید مطالعه کنید.