حریم‌خصوصےیک‌سرباز 🌿
تا برسیم مشهد ، دل در دلم نبود که ببینم آخرش چ میشود ؟ ببینم نتیجه توکل و این جور چیزا که‌میگن چی می
کوله ها را به امانت تحویل گرفت و فرمود شب ، فلان مسجد باشیم . رفتیم‌و زیارت کردیم‌ و برگشتیم آن مسجد مد نظر و قصد رفتن به حسینیه ی محل اسکان را داشتیم که فرمود شب را خانه ما بمانید. خلاصه که شام ما هم افتاد گردن ایشان اما خب ... منبع غنی از معارف و تیکه ها و مطالبِ جذاب داشتند و بی انصافی نکرد و همه‌اش را در طبق اخلاص ، اهدا کردند