﷽ خاطرات‌آقارضا📕 🌙ماه مبارک رمضان 🧨ماه رمضان سال۱۳۸۸ با آقا رضا در اصفهان دوره تکاوری بودیم. سختی و فشار دوره خیلی زیاد بود و اگه آب و غذا و خواب‌مون مناسب نمی‌بود، بدن به شدت کم میاورد. 🏭مرکز آموزشی‌ای که برای دوره تکاوری مستقر بودیم، خیلی وسعت داشت و بزرگ بود؛ 🚶‍♂طوری که فاصله‌ی آسایشگاه ما تا سالن غذاخوری زیاد بود و از فرط خستگی و بی‌خوابی نمی‌تونستیم برای سحری به سالن بریم. ☝️به خاطر همین، هر شب یه نفر انتخاب می‌کردیم که مسئولِ آوردنِ غذا باشه! آقا رضا جزو اولین نفرات برای خدمت به بچه‌ها بود. 🥚خلاصه، بعد چند شب دیگه کسی نمی‌رفت و مجبور بودیم سحری، تخم مرغ بخوریم. 😍ولی آقا رضا به جای بچه‌های دیگه از استراحتش می‌زد و می‌رفت سحری بچه‌ها رو میاورد تا برای بچه‌ها سخت نباشه! 📸پ.ن: این تصویر مربوط به دوره تکاوری در اصفهان سال ۱۳۸۸ میباشد. 🎙راوی:همرزم شهید شهید 🔴@sarbazanzeynab🔴