*🟣 یاد شهدا ... هادی 🌹* برای شناسایی تا عمق مواضع دشمن می رفت. یکبار وقتی با دوستانش پنهان شده بودند ، مار بزرگی به سمت آنها آمد ! همه نگران بودند . اگر نزدیک تر میشد ، باید فرار می کردند و در این صورت دشمن متوجه میشد . اما ابراهیم... با آرامش ذکر می گفت. دقایق به سختی می گذشت. لحظاتی بعد مار مسیرش را عوض کرد و رفت ! ابراهیم مصداق کلام خدای خوبش بود : 《 أَلَا إِنَّ أَولِياهءَ اللهِ لَا خَوفٌ عَلَيهِم وَ لَا هُم يحزَنُونَ 》 آگاه باشید ! ( دوستان و ) اولیای خدا ، نه ترسی بر آن هاست و نه اندوهگین می شوند . ( یونس / ۶۲ ) ♥️ایـنْجابِیْــت‌ُالشُّهَــداســت...