حسن اکبرلو: درب رحمت بار دیگر وا شده غرق شادی و شعف دنیا شده جلوه‌ای دیگر نموده آسمان بر مشام جان رسد بوی جنان در زمین شور و نشاطی دیگر است هر کجا نور و صفا جلوه گر است موسم شادی و دفع غم شده شادمان پیغمبر اکرم شده از کرامات خداوند مبین گشته دامادش امیرالمؤمنین موسم اکرام یزدان آمده جلوه‌ای از بزم جانان آمده بیت حیدر گشته گلریزان حور بارد امشب زآسمان باران نور اولیا و انبیا صف بسته‌اند حور و غلمان در شعف بنشسته اند هودجی مینو سرشت آورده‌اند منبری را از بهشت آورده‌اند گرد این منبر همه افلاکیان در سرور و شادمانی خاکیان ناگهان دیدند گردید آشکار دو عزیز حی ذات کردگار زینت و عرش زمین مولا رسید نوعروس مرتضی زهرا رسید از می جام ولا ساغر زدند بوسه بر دستان پیغمبر زدند محفل از نور خدا شد منجلی دست زهرا داد در دست علی انبیا هم دم ز حیدر می‌زدند نغمه ی الله اکبر می‌زدند عاقد عقد آمده روح الامین شاهد عقد است خلاق مبین از تلاقی دو نور کبریا حضرت زهرا، علی مرتضی در زمین و عرش غوغایی شده عالم امکان تماشایی شده حق بداده این دو را نور دو عین محسن و کلثوم، حسن زینب حسین ما تمامی شیعه ی پیغمبریم خاک پای فاطمه هم حیدریم تا دم آخر به لب ذکری جلی است توشه ی ما مهر زهرا و علی است افتخار ما بود در عالمین ریزه خوار خوان احسان حسین عیدی ما کن عطا یا مصطفی بر فرج بنما دعا یا مصطفی این دل ما تا ابد با مهدی است ذکر لب های همه یا مهدی است یابن زهرا نوکرت هستم (رضا) ذکر من مهدی بیا مهدی بیا باز امشب شور و غوغایی به پاست در شعف از شادمانی مصطفاست غرق شادی درسما افلاکیان شاد و مسرورند جمله خاکیان عالم هستی پر از شادی و شور آسمان ها و زمین لبریز نور انبیا و اولیا صف بسته‌اند آمده بر هودجی بنشسته‌اند حور و غلمان آمده لبیک گو خنده بر لب ها و گرم گفت و گو بر لب حوران جنت زمزمه است موسم وصل علی و فاطمه است جشن دامادی مولا حیدر است نوعروسش دختر پیغمبر است بر گل پیغمبر و روح عفاف گشته امشب موسم شام زفاف داد اجازت حضرت پروردگار مرتضی زد خنده بر روی نگار زین دو نور حق جهان شد منجلی دست زهرا بود در دست علی آمده جبریل بر روی زمین بهر تبریک به ختم المرسلین عالم هستی جوانی می کند ختم مرسل خطبه خوانی می کند حاضری بر همسریِ با علی با محبت فاطمه گوید بلی مصطفی با این سخن غرق سرور مجلس زهرا شود گلریز حور این دو دلداده گل پیغمبرند یاور دین خدای داورند پای تا سر هر دو نور رحمتند در قیامت شافعان امتند رحمت حق بارد از انگشتشان عالم هستی بود در مشتشان هر دو بر عالم امیر و سرورند با محبت از همه دل می برند جمله خوبان جهان سرمستشان شیعه تا محشر بود پابستشان ما همه ظلمت شما خورشید و ماه ما همه دردیم و محتاج نگاه ما همه از لطفتان مهمانتان ما همه شرمنده ی احسانتان ما فقط این خانه را در می زنیم تا به محشر دم ز حیدر می زنیم ذکر ما تا حشر بی حد و عدد یا امیرالمؤمنین حیدر مدد من(رضا) عبد و غلام حیدرم مهر او با نقد جانم می خرم کانال اشعارآیینی برای تمام مناسبتها مذهبی روضه خوانی مقتل خوانی مرثیه خوانی ومولودی خوانی وختم خوانی ایتا👇 کانال روضه شهید سلیمانی واکبرلو @sardar_solaymany