در ماه رمضان چند جوان، پیر مردی را دیدند که دور از چشم مردم، غذا میخورد. به او گفتند: ای پیرمرد مگر روزه نیستی؟ پیرمرد گفت: چرا روزه‌ام، فقط آب و غذا میخورم. جوانان خندیدند و گفتند: واقعا؟ پیرمرد گفت: بله، دروغ نمیگویم، به کسی بد نگاه نمیکنم، کسی را مسخره نمیکنم، با کسی با دشنام سخن نمیگویم، کسی را آزرده نمیکنم، چشم به مال کسی ندارم و... ولی چون بیماری خاصی دارم متأسفانه نمیتوانم معده را هم روزه دارش کنم. بعد پیرمرد به جوانان گفت: آیا شما هم روزه هستید؟ یکی از جوانان در حالی که سرش را از خجالت پایین انداخته بود، به آرامی گفت: خیر ما فقط غذا نمیخوریم !!! ---------------------- البنین _زواره _زواره