#فرمانده_امام_زمان_عج_است.
🌷بعد از اتمام خدمت سربازى، وارد جهاد شدم. سال ١٣٦٢ بود و مـن كه هنوز هواى جنگ و جبهه در سرم بود، به عنـوان نيـروى پـشتيبانى از طرف جهاد به منطقه اعزام شده و مسئوليت اعزام نيـرو بـه منطقـه را بـه عهده گرفتم. كار بچه هاى جهاد پشتيبانى و تداركات بود، امـا مـن سـال بعد داوطلبانه در عمليات خيبر شركت كردم.
🌷حدود دو ماه نيز در جزيره مجنـون بـودم. يـك شـب دشـمن كـه از خسارات ناشى از گلوله باران خاك ايران رضايت خاطر پيدا نكرده بود و نمیخواست به اين حد از جنايات خود اكتفـا كنـد، دسـت بـه بمبـاران شيميايى زد. مهمات ما تمام شده بود و دو لشكر محمد رسول الله (ص) و ٤١ ثاراالله با هم قاطى شده و منتظر ايستاده بودنـد تـا عمليـات را شـروع كنند.
🌷فرمانده قبل از شروع عمليات با بچه ها كمى صحبت كـرد. او گفـت: من فرمانده شما نيستم، فرمانده همه ما آقا امام زمان (عج) است.... هنوز صحبتهاى فرمانده به اتمام نرسيده بود كه با گلوله دشـمن به شهادت رسيد. بچه ها از همان محور دست به عمليات زدند و بچـه هاى جهاد نيز پشتيبانى جنگ را عهده دار شدند.
🌷مواد شيميايى هوا را خفه و مسموم كرده بود. تا صبح طاقت آورديـم و فردا همزمان با طلوع دل انگيز خورشيد، پيروزى نصيب ما شد. بعـد از اين عمليات به منظور بازسازى و برق كشى روسـتاها بـه بـستان رفتـيم. هواپيماهاى دشمن سراسر بستان را بمباران كـرده بودنـد و بازسـازى آن مشكل به نظر میرسيد، اما در مقابل همت و پشتكار بچه هاى جهاد، كـار كوچك و پيش پا افتاده اى بيش نبود.
راوى: رزمنده دلاور حسن مَنگليان
#شهدا_را_ياد_كنيم_با_ذكر_صلوات
#پایگاه_شهیدعباس_دیانیان
#حوزه_مقاومت_بسیج_امام_علی_ع_اردستان
#ناحیه_اردستان