6.43M حجم رسانه بالاست
از کلید مشاهده در ایتا استفاده کنید
نامش مشایه اهواز است، اما من دریایی دیدم که در آن گم شده‌ام، تا چشم کار می‌کرد شکوه تیره‌ای را ‌دیدم که باد عبا و چادر آن‌ها را به بازی گرفته بود، اما میان همه شلوغی حواسش بود گلوی زائر را تازه کند. چهره‌هایی را دیدم که عرق از سَر و روی آن‌ها می‌چکد اما با پاک کردن آن با گوشه آستین خود جان تازه‌ای برای ادامه راه می‌گرفتند. جاماندگانی را دیدم که به مشایه دخیل بسته بودند و با چشمانی اشک‌آلود همدردی با حسینِ علی ورد لبانشان بود، وقتی می‌گویم تا چشم کار می‌کرد! تا نبینی! نمی‌دانی من چه می‌گویم. اینجا اراده‌ها به لطف ابا عبدالله الحسین گره خورده است، این‌ها را هر کسی ببیند هزار بار از خودش می‌گذرد تا قدم در آن مسیر بگذارد! این شعار نیست! حرف دل است از زبان آن زن عرب که نوشیدنی سرد به زائران می دهد و یزید زمان را لعن می کند این قطره‌ای از دریای بزرگ عاشقان امام حسین (ع) است که می بینی.