🔸‏شهید حاج رسول استوار تعریف میکرد یه روز تو حلب با حاج قاسم قدم میزدیم به شوخی گفتم من که وضعم خرابه میدونم، ولی تو خیلی اوضاعت بدتره. این همه موقعیت و گلوله هنوز شهید نشدی. 🔹میگفت حاجی یه مکثی کرد و گفت شهادت را گرفتم ولی زمانش را حدودا به خودم واگذار کردند. 🔸‏میگفت از لو‌دادن این حرف پشیمون شده بود هی زنگ میزد می گفت فلانی گفتم حدودا ... یه موقع جایی تعریف نکنی. 🔹‏می گفت حاجی از سخت گیری های حفاظتی ش شاکی بود. بهش گفتم هم من میدونم هم تو که دیر یا زود میزننت. ولی زشته برامون داخل کشور بزنن. برا حفظ آبروی نظام تحمل کن. ابوالفضل شریعت